پژوهشى در زمینه پیدایش شیعه و سنى

محمد احسانى

چکیده

دو دیدگاه مختلف از اسلام با تفاوتهاى اساسى در اصول و فروع، بلافاصله پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در صحنههاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و دینى ظاهر گردید که تاکنون نیز به صورت دو نگرش مستقل و جدا از هم در تمام زمینهها وجود داشته است. این دو نگرش از آغاز پیدایش، در قالب دو گروه اقلیّت و اکثریت پدیدار گشت و به مرور زمان، به دو مذهب بزرگ به نام «شیعه» و «سنّى» معروف شد. هر کدام از این دو مذهب تحوّلات و فراز و نشیبهاى گوناگونى را در طول تاریخ به خود دیده است.

ادامه مطلب ...

امام خمینی از آقای پرورش طلب موعظه کرد

دکتر غلامعلی رجایی

چندی پیش، آقای دکتر کیومرث امیری که از دوستان همکار و اهل ادب من است و درتفسیر مثنوی، زحماتی ستودنی کشیده است و مراوده نزدیکی با آقای مهندس مصطفی میرسلیم ـ همو که در روزگاری وزیر کشور بود و نامزد ریاست‌جمهوری و هم‌اکنون هم عضو مجمع تشخیص مصلحت ـ داشته و دارد، نکته‌ای را که از ایشان درباره امام آن مقتدای عارفان عصر شنیده و از شنیدن آن بسیار متعجب شده بود، برایم نقل کرد. مطلب را که از آقای امیری شنیدم، چنان به وجد آمدم که از او خواستم ترتیب دیداری را با مهندس بدهد تا از آقای میرسلیم پاسخ پرسش‌هایی را که خود در حواشی این خاطره نمی‌توانست به آنها پاسخ بدهد، بپرسم. ابتدا حاشیه رفت ولی وقتی اصرار من را ـ که رویه ام این است تا آنجا که مقدور است در اقتدا به مورخ بزرگ عهد غزنوی مرحوم بیهقی این گونه موارد را از خود شاهد خاطره سؤال کنم ـ دید، قول ترتیب دیداری را داد.






در موعدی که معین شد، از آقای میرسلیم خواستم خاطره‌اش را با جزییات بیشتری از امام عزیز برایم بازگو کند
آقای میرسلیم در آغاز گفت: 




من خود در محضر امام نبوده‌ام، اما با یک واسطه آن را از کسی که خود شاهد آن بوده برای شما نقل می‌کنم و افزود: یک روز که آقای (سیدعلی اکبر) پرورش ـ همو که در روزگاری نماینده مردم اصفهان در مجلس بود و نامزد ریاست‌جمهوری و وزیر آموزش و پرورش و قائم مقام دبیرکل حزب جمهوری اسلامی در زمان دبیرکلی مرحوم شهید بهشتی و نماینده مجلس در شورای عالی دفاع در دوران ریاست‌جمهوری بنی صدر ـ از محضر امام که ایشان را به حضور خواسته بود، آمد، این خاطره را برای من تعریف کرد و گفت: وقتی بنا بر فرمایش امام ـ که دفتر به من اعلام کرد به محضر ایشان مشرف شوم ـ پس از طرح مباحثی ناگهان حضرت امام در یک عبارت عجیب، خطاب به من فرمودند: فلانی من شما را خواسته‌ام اینجا بیایید تا من را موعظه کنید


آقای پرورش می‌گفت: من از شنیدن این عبارات امام یکه خورده بودم، چون از دهان کسی بیرون می‌آمد که خود الگوی عارفان عصر و روزگار بود و خداوند به امداد امام زمان (عج) و عرفان و تقوای او و از خودگذشتگی مردم این انقلاب را به ملت ایران هدیه فرموده بود. با شرمندگی از محضرشان از انجام این کار پوزش خواستم و عذر آوردم که من هرگز لایق این کار نبوده و نیستم، اما امام با لحنی متفاوت فرمودند: من دارم به شما عرض می‌کنم که من را موعظه کنید.وقتی از آقای میرسلیم پرسیدم بعد چی شد و در نهایت آقای پرورش به امام چی گفت، پاسخ داد: فلانی سال‌ها از این خاطره می‌گذرد و متأسفانه، جزییات آن در خاطرم نمانده است.
 پس از این که از خدمت مهندس مرخص شدم، با خود گفتم: من گمان می‌کردم در این دو دهه مطالعاتم درباره امام، توانسته‌ام ایشان را بشناسم و بشناسانم. در حالی که دامنه این ناشناختگی را گذشت زمان آشکار و آشکارتر می‌کند و اندیشیدم بزرگی کسانی چون حضرت امام، از همین توجهاتشان به این‌گونه نکات اخلاقی معلوم می‌شود

الهی(۱)

 الهی :

بی پناهم ،  پناهم ده و از بی پناهی ، نجاتم ده .

الهی :

غوطه ور در جهل را دستگیری برای تو سهل است ؛ دستم بگیر .

ادامه مطلب ...

قرآن بخوان (1)

1-     هنگامی که به یاد قیامت و خالی بودن دستت هستی ، قرآن بخوان .

2-     هنگامی که به یاد تنهایی در قبرت هستی، قرآن بخوان .

3-     برای بر طرف شدن وحشتت ، از تاریکی و تنهایی قبر، قرآن بخوان .

4-     برای نجات از هول و هراس روز قیامت ، قرآن بخوان .

5

ادامه مطلب ...

سخنان حکیمانه

من در زمان خودم با معدود افرادی مواجه شدم که اشتیاق شدیدی به کار سخت داشتند. خوشبختانه همه آنها همکاران من بودند.  بیل‌گلد

تن درست برای روان ، مهمانخانه ، و برای تن ناسالم بیمارستان است . بیگن

چهار چوب نگاه ما زمینی است ، اما برآیند اندیشه ما جنبه آسمانی نیز پیدا می کند .

ادامه مطلب ...