حضرت معصومه (سلام الله علیها)

نگاهی گذرا بر زندگینامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)

حضرت فاطمه معصومه (س)

در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.



سرچشمه دانش

حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: ?هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد?. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) ?عالمه غیر معلمه? بوده است.

مظهر فضایل

حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.



مقام علمی حضرت معصومه (س) 

حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.

فضیلت زیارت

دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است. زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.

برگزیدن شهر قم

پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت به قم برود. یکی از نویسندگان در این باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد. این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی الهی، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سر زمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است.

 

 

 

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام سعد بن سعد به محضر مقدس امام رضا (س) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: ای سعد! از ما در نزد شما قبری است. سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.

پیشوای جهان تشیع امام جعفر صادق (س) نیز در این باره می فرماید:هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد.

 و در حدیث دیگری آمده است: زیارت او، هم سنگ بهشت است.

زیارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع(

یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست. هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.



امام رضا (ع) و لقب معصومه

حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در اینباره میگوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.

کریمه اهل بیت

حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب ?کریمه اهل بیت? یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت.

القاب حضرت معصومه (س(

به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است.

 اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است:

طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است.

شفاعت حضرت معصومه (س(

بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم، از آن به مقام محمود تعبیر شده است. همین طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد. این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که در آن، جمله خداوند مهریه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد، این حدیث از طریق اهل سنت نیز نقل شده است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیج بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. بر همین اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.



سرّ قداست قم

در احادیث فراوانی به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بیت (ع) معرفی و خاک آن را، پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. همچنین ایشان در ضمن حدیث مشهوری که درباره قداست قم به گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت، او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند. او می گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق (ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمی دارد و روشن می سازد که این همه فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده، از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت (س)، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه می گیرد که در این سرزمین دیده از جهان فرو می بندد و گرد و خاک این سرزمین را، توتیای دیدگان حور و ملایک می کند.

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم

مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترین عواطف انباشته شده و در سودای دلش را بر او نثار کند. بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است. در یکی از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (ع) نیز نقشی دارد، هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: ?من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم. این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر- برادری سرچشمه می گیرد.

سرآمد بانوان

فاطمه معصومه (س) از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی، در بین فرزندان موسی بن جعفر (ع) بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا (ع) در والاترین رتبه جای دارد. این درحالی است که بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شیخ عباس قمی آنگاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه (س) می نویسد: ?بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آن ها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی (ع) معروف به حضرت معصومه است.



فضیلت بی نظیر

شیخ محمد تقی تُستری، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، غیر از امام رضا (ع) بی نظیر دانسته است. ایشان در این زمینه چنین می نویسند: در میان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا (ع) کسی هم شأن حضرت معصومه (س) نیست. بی گمان این گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) بر برداشت هایی استوار است که از متن و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامی که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده اند و به این ترتیب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.

به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام

تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام

به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام

صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام

در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو ز پای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام

به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام

منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام



غروب غمگین

حضرت فاطمه (س) پس از ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دعوت حق را لبیک گفت و به سوی بهشت برین پرواز کرد. این حادثه در سال 201 هجری رخ داد. سلام بر این بانوی بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اینک آفتاب حرم باصفایش، زمین قم را نورانی کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پیام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتی. ای فاطمه! در روز قیامت، شفیع ما باش که تو در نزد خدا، جایگاهی ویژه برای شفاعت داری.

شش پند از امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: 



شما را به تقواى الهى و پارسایى در دینتان و تلاش براى خدا و راستگویى و امانتدارى درباره کسى که شما را امین دانسته ـ نیکوکار باشد یا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسایگى سفارش مى‌کنم.محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)براى همین آمده است. در میان جماعت هاى آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آنها حاضر شوید و مریضانشان را عیادت کنید. و حقوقشان را ادا نمایید، زیرا هر یک از شما چون در دینش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته مى‌شود: این یک شیعه است، و این کارهاست که مرا خوشحال مى‌سازد. تقواى الهى داشته باشید، مایه زینت باشید نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بکشانید و همه زشتى را از ما بگردانید.زیرا هر خوبى که درباره ما گفته شود ما اهل آنیم و هر بدى درباره ما گفته شود ما از آن به دوریم. در کتاب خدا براى ما حقّى و قرابتى از پیامبر خداست و خداوند ما را پاک شمرده، احدى جز ما مدّعى این مقام نیست، مگر آن که دروغ مى‌گوید.زیاد به یاد خدا باشید و زیاد یاد مرگ کنید و زیاد قرآن را تلاوت نمایید و زیاد بر پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) سلام و تحیّت بفرستید. زیرا صلوات بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ کنید و شما را به خدا مى‌سپارم، و سلام بر شما. 


متن حدیث: 


أُوصیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ الْوَرَعِ فى دینِکُمْ وَالاْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّأَوْ فاجِر وَ طُول السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله وسلم) صَلُّوا فى عَشائِرِهِمْ وَاشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذا وَرَعَ فى دینِهِ وَ صَدَقَ فى حَدیثِهِ وَ أَدَّى الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِىٌ فَیَسُرُّنى ذلِکَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا زَیْنًا وَ لا تَکُونُوا شَیْنًا، جُرُّوا إِلَیْنا کُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.لَناحَقٌّ فى کِتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهیرٌ مِنَ اللّهِ لا یَدَّعیهِ أَحَدٌ غَیْرُنا إِلاّ کَذّابٌ. أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ(صلى الله علیه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّیْتُکُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکُمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمْ السَّلامَ.


«بحارالانوار-جلد75-صحفه372- تحف العقول،صفحه487»

آیا فضلۀ پرندگان حرام گوشت، نجس است؟

آیا فضلۀ پرندگان حرام گوشت، نجس است؟




آیات عظام امام، نوری همدانی: فضلۀ پرندگان حرام گوشت، نجس است.

آیات عظام مکارم،تبریزى، سیستانى،صافى، فاضل و خامنه ای: فضلۀ پرندگان حرام گوشت پاک است.

آیت الله بهجت: فضلۀ پرندگان حرام گوشت، نجس است و فضلۀ خفّاش بنا بر احتیاط واجب نجس است.

آیت الله زنجانى:  بنا بر احتیاط واجب، باید از فضلۀ پرندگان حرام گوشت اجتناب کرد.


پی نوشت:

توضیح المسائل مراجع، ج1، مسأله 85

اجوبه الاستفتائات، س 279


تشخیص پرنده حلال گوشت از حرام گوشت



پرندگان یا حلال گوشتند یا حرام گوشت که نوع حلال آن به دو روش از نوع حرام آن قابل تشخیص است.

برای تشخیص پرنده حلال گوشت از حرام گوشت وجود یکی از این دو نشانه کافی است و حتما لازم نیست که هر دو نشانه در پرنده ای با هم وجود داشته باشد. (تحریر الوسیله ۲/۱۵۷م۸)

۱٫ مقایسه مدت بال زدن با صاف نگه داشتن بالها (مقایسه دفیف با صفیف)

هر پرنده ای که به هنگام پرواز، مدت بال زدنش بیشتر از صاف نگه داشتن بالهایش باشد، حلال گوشت است مانند کبوتر و اگر برعکس بود یعنی کمتر بال می زد و بیشتر بالهایش را صاف نگه می داشت، چنین پرنده ای حرام گوشت خواهد بود مانند عقاب.

۲٫ داشتن «چینه دان» یا «سنگ دان» یا «تیغه پشت پا»

اگر پرنده ای تنها یکی از این سه مورد را داشت پرنده ای حلال گوشت است و اگر به کلی فاقد این سه بود حرام گوشت خواهد بود.




دو تذکر:

۱٫ در بحث حرمت و حلیت و نیز استفاده از نشانه های تشخیص، فرقی بین پرندگان خشکی و دریایی وجود ندارد. با اینکه پرندگان دریایی ماهی خوار هستند اما این تاثیری در حلیت و یا حرمت گوشت آنها ندارد.

۲٫ این علامتها در صورتی کارایی دارند که در نقل معتبری (آیه و روایتی معتبر) به حلیت و یا حرمت پرنده ای تصریح نشده باشد که اگر چنین تصریحی وجود داشت دیگر توجه ای به آن نشانه ها نمی شود. مانند طاووس که در روایات به حرام بودن گوشت آن تصریح شده است. امام رضا علیه السلام فرمود: «الطَّاوُوسُ لَا یَحِلُّ أَکْلُهُ» خوردن گوشت طاووس حلال نیست. (وسائل الشیعه۲۴/۱۰۶)

هر پرنده ای که به هنگام پرواز، مدت بال زدنش بیشتر از صاف نگه داشتن بالهایش باشد، حلال گوشت است مانند کبوتر و اگر برعکس بود یعنی کمتر بال می زد و بیشتر بالهایش را صاف نگه می داشت، چنین پرنده ای حرام گوشت خواهد بود مانند عقاب

۳٫ تخم هر پرنده ای تابع همان پرنده است پس اگر پرنده ای مانند اردک حلال گوشت بود؛ خوردن تخم آن هم حلال است و اگر مانند کلاغ حرام گوشت بود خوردن تخم آن نیز حرام است.(تحریرالوسیله۲/۱۵۸م۱۲)



راههای کشتن شرعی پرندگان حلال گوشت

پرنده حلال گوشتی که ما قصد خوردن گوشت آن را داریم در یکی از دو حالتهای زیر قرار دارد:

الف. زنده است و در دست انسان مهار شده است:

چنین پرنده ای را باید همانند گوسفند رو به قبله کرد و با گفتن نام خدا سر برید (تمام احکام سر بریدن حیوان در مورد این پرنده اجرا می شود)

ب. زنده است ولی در دست انسان مهار نیست مانند پرنده ای که در آسمان پرواز می کند:

این پرنده را با مجروح کردن بدنش به گونه ای که خون از بدنش خارج شود شکار می کنند. برای حلال ماندن گوشت این پرنده شرایطی برای شکار وجود دارد که باید رعایت شود مانند:

گفتن نام خدا هنگام پرتاب تیر یا آن وسیله شکاری- برخی مراجع تیز بودن نوک آن تیر یا وسیله را هم شرط می دانند- مسلمان بودن شکارچی و نیز اگر شکار هنوز زنده است در ذبح آن کوتاهی ننمایند.

بنابراین اگر شکارچی مسلمان نباشد؛ یا هنگام تیراندازی نام خدا برده نشود؛ یا با وسیله ای کشته شود که خون از بدنش خارج نشود و یا در صورت زنده ماندن شکار سر او به روش شرعی بریده نشود؛ آن پرنده در حکم مردار بوده و خوردن گوشتش حرام خواهد بود.

تخم هر پرنده ای تابع همان پرنده است پس اگر پرنده ای مانند اردک حلال گوشت بود؛ خوردن تخم آن هم حلال است و اگر مانند کلاغ حرام گوشت بود خوردن تخم آن نیز حرام است


متاسفانه گاهی دیده می شود افرادی با تفنگ بادی بدون اینکه نام خدا را بر زبان ببرند پرنده ای مانند گنجشک را هدف قرار داده و بعد از اصابت ساچمه به بدن حیوان و نیمه جان شدن او،  به جای ذبح شرعی، اقدام به کندن سر حیوان می کنند که این کار باعث حرام شدن آن شکار می شود؛ زیرا با این روش آن پرنده تبدیل به مرداری می شود که عین نجاست است و خوردنش حرام است.

یک قانون مهم و کلی برای تمام شکارها

در صورتی که شکار برای نیاز زندگی یا برای کسب و کار باشد و طبق مقررات شرعی هم صورت گیرد از نظر شرعی جایز و خوردن گوشت آن حیوان نیز حلال خواهد بود اما اگر شکار کردن به قصد تفریح و خوشگذرانی باشد هر چند در نهایت گوشت آن شکار را مصرف نمایند اما چنین کاری از نظر اسلام حرام است. چون این کار حرام است پس اگر کسی به این نیت به مسافرت برود سفر او سفر حرام است و در چنین سفری نماز را باید کامل بخواند و روزه هم باید بگیرد.

تبیان



همه چیز با خدا ممکن است

 اساس صحبت قانونمندی طبیعت، قوانینی است که بر زندگی ما جاری‌ است. خداوند مهربان وقتی هستی را آفرید، یک سری قوانین بر آن حاکم ساخت که تحت عنوان سنت‌های‌الهی یا قانونمندی طبیعت از آن یاد می‌شود.


 در واقع می‌توان گفت با اینکه انسان در رأس هرم مخلوقات قرار دارد در هر حال جزئی از این هرم است و عنصری از یک مجموعه که باید قوانین حاکم بر آن را اجرا کند. اگر اجرا کند حمایت و پاداش طبیعت را می‌بیند و اگر سرپیچی کند لطمه می‌بیند.



 قانون اول: قانون خالی شدن (خلاء)


 اولین قانون، قانون خلاء است. این قانون می‌گوید:


همیشه خلاء باعث جذب می شود.


هرچه خلاء بیشتر باشد، هر چه خالی بیشتر باشد جذب بیشتر است. اگر من می‌خواهم موهبت‌های الهی را جذب کنم ابتدا باید جایی خالی باز کنم. درستی قانونمندی طبیعت نگاه عمیق به طبیعت و الهام گرفتن از آن است. یکی از معلمان بزرگ ما در طبیعت «گردباد» است. شما مسلما می‌دانید قدرت گردباد خیلی بیشتر از باد است. گردباد مجموعه‌ای از بادهای شدید و قدرتمند است که همه چیز را به داخل خود می‌کشد اما گردباد این قدرت جذب فوق‌العاده را از کجا دارد؟ حدستان درست است، علت جذب فوق‌العاده گردباد، خلاء درون آن است. گردباد حرکت دارد اما داخلش خالی است و همه این جذب‌ها و کشش‌ها را از آن «درون خالی» دارد. انسان هم باید مانند گردباد باشد. اگر می‌خواهید نیایش‌ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز کنید و درون را خالی کنید. این خالی‌ درون در همه ابعاد انسانی قابل بررسی است. خلاء ذهنی و خلاء دل اولین خلاء است که باید ایجاد کنید. اگر می‌خواهید نیایش‌ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز کنید و درون را خالی کنید.


اول باید ذهنتان و دلتان را خالی ‌کنید. از چه؟ از هر آنچه بیهوده در آن جای دارد، هر آنچه وجودش زیانبار است یا سودی ندارد. از کینه‌ها، نفرت‌ها، انتقام، حسادت، حسرت، یأس و ناامیدی، سوء‌ظن، بدخواهی و کج‌اندیشی و خلاصه همه آن چیزهایی که ذهن و دل خالی ما را بی‌سبب پر کرده‌اند. اما چگونه می‌توان این خالی را ایجاد کرد؟


 بخشیدن


یکی از راه‌های ایجاد خلاء بخشودن دیگران است. گاهی اوقات ما فکر می‌کنیم با بخشودن دیگران احیانا به کسی لطف کرده‌ایم، اما ابدا چنین نیست. بخشیدن اول از همه لطفی است که ما در حق خود می‌کنیم تا میدان ذهنی‌مان خالی شود حدیث 704 نهج‌افصاحه درباره اهمیت فوق‌العاده بخشایش است: «خداوند بخشاینده است و بخشایش را دوست دارد.»


اما لزوما بخشیدن به معنای برقراری ارتباط دوباره نیست. مثلا اگر کسی به شما لطمه زده است، این بدان معنا نیست که او را ببخشید و مجددا با او به همان وسعت ارتباط برقرار کنید تا مجددا به شما لطمه بزند. بخشودن پیش از هر چیز یک فرایند ذهنی و درونی است.


 خالی‌تر


گاهی اوقات نه تنها باید ذهنمان را از چیزهای بد خالی کنیم بلکه باید از چیزهای مثبت هم خالی شویم تا امکان جذب بیشتری ‌داشته باشیم. فرض کنید شما دانش، اطلاعات و تجربیات مفیدی برای دیگران دارید. انتقال این اطلاعات به دیگران نیز به نوبه خود ایجاد خلاء می‌کند و شما را برای جذب اطلاعات بیشتر مهیا می‌سازد. ثابت شده است که یکی از بهترین راه‌های یادگیری،‌نوشتن است. نوشتن یعنی انتقال اطلاعات بر روی کاغذ، خالی کردن حافظه کوتاه مدت و آمادگی برای جذب مطالعه بعدی.


گاهی ابراز عشق، در قلب شما ایجاد خلاء می کند. شما با ابراز عشق میدان ذهن خود را از آنچه هست خالی می‌کنید و این باعث جذب مهر و محبت بیشتر می‌شود. افرادی که از ابراز عشق خودداری می‌کنند در واقع خودشان را از جذب مهر و محبت بیشتر محروم می‌سازند.


 خالی زبان


یکی دیگر از چیزهایی که خلاء آن بسیار مهم است زبان است. ایجاد خلاء در زبان یعنی نگاه داشتن زبان از آنچه بیهوده، مضر و یا زیان‌بار است. سکوت یک خلاء درونی است. 


خالی شکم


یکی دیگر از چیزهایی که باید خالی‌کنید شکم است. وقتی زیاد غذا می‌خورید حجم عمده‌ای از انرژی ذهنی و جسمی شما صرف هضم و جذب غذا می‌شود و امکان فرستادن انرژی مثبت برای تحقق آرزوها و هدف‌هایتان کم می‌شود.


 خالی از گناه


یکی از مهمترین کارها برای ایجاد خلاء، خالی شدن از گناه است. اعتراف به گناه و پشیمانی و ندامت نزد خدا باعث خلاء می‌شود و این خلاء به وعده مسلم الهی باعث جذب موهبت‌های الهی و جذب دعاهایتان می‌شود.


اگر از خدایتان چیزی می‌خواهید اما اجابت نمی‌شود یکی از علت‌هایش همین نداشتن خلاء است. از خودتان بپرسید چه نیت یا عمل ناپاکی در درون و بیرون من است که باید از آن بری و پاک شوم.


رهایی


یکی از قوانین خلاء قانون رهایی‌است. گاهی اوقات به یک هدف وابسته می شوید. وابستگی به یک هدف هم مانع خلاء است. اگر شما بیش از حد به یک هدف فکر می‌کنید این ناشی از ترس و نگرانی شما از برآورده نشدن آن هدف است. کسی که مطمئن است دعایش اجابت می‌شود و به وعده الهی ایمان دارد وقتی دعایش را کرد در مسیر تلاش آن را به خدا می‌سپارد. این رها کردن به نوبه خود بخشی از ایجاد خلاء است.


 قانون دوم: قانون جریان و حرکت


 هر ذره‌ای در این هستی یک جریانی دارد. یک هدفی دارد. ما ذره ایستا نداریم. این جریان و حرکت طبیعت برای ما پیام دارد. پیامش این است که ما هم جریان داشته باشیم.


بدن ما سه جریان  مهم دارد: جریان خون، جریان تنفس و جریان لنف  ، ایستایی  در هر کدام از این سه جریان مرگ را باعث می‌شود. این تصادفی نیست که جریان تنفس در جلوی چشم و گوش ما قرار گرفته بلکه بیانگر اینست که ما باید هر آنچه را که می‌گیریم بدهیم. ببینید که هر دمی را بازدمی است و این خود جریانی است. جریان، عین زندگی است.


همین الان به زندگی خود نگاه کنید، ببینید در کدام قسمت‌ها راکد است. آن قسمت را به جریان بیندازید.


«ثروت» یکی از چیزهایی است که امکان سکون و درنتیجه فساد آن وجود دارد. ما حدیث‌های زیادی داریم درباره اینکه ثروت خوب است. اما احادیث فراوانی هم داریم که «مال اندوزی» را عملی‌نکوهیده می‌داند. ثروت باید جاری باشد تا مولد و سازنده باشد. این پول می‌تواند خانه‌ای باشد و سرپناهی. کارگاهی باشد و محل اشتغالی. مشکل‌گشای کسی یا کسانی.


قانون سوم: قانون نظم


 همه هستی ما منظم است. حتی در بی‌نظمی‌هایی که می‌بینیم، نظم نهفته‌ای وجود دارد. این جریان منظم هستی حتما برای ما پیامی دارد.


نظم هستی به ما می‌گوید که ما هم به عنوان عنصری از هستی باید نظم داشته باشیم تا با جریان هستی هماهنگ شویم.


نظمی که در درون بدن هست حتما پیامی برای ما دارد. اگر بیماری حادث می‌شود می‌فهمیم که اختلالی‌در نظم بدن، در یک ارگان یآ سیستم بدن ایجاد شده است. در نظم هر قسمت اگر اختلالی پیش بیاید، بیماری حاصل می‌شود. پس همه چیز وقتی در مسیر طبیعی و سلامت خود قرار دارد که نظم داشته باشد.


مشکلاتی که در زندگی ما به وجود می‌آید، به دلیل اختلال در نظمی است که در یک قسمت از زندگی ما به وجود آمده، بگردید، ببینید حتما در جایی بی‌نظمی هست. باید آنجا را پیدا کنید و قانون نظم را در آن قسمت جاری‌کنید.


 ثابت شده است که وقتی یک کاری‌ را انجام می‌دهیم چه منظم و چه نامنظم، تا تماما انجام نشده، انرژی‌اش به ما برنمی‌گردد. تمام کردن کار ناتمام، یک نوع نظم است.


 در قسمت اول کتاب درباره خلاء صحبت کردیم و اما نظم: باید به وضعیت کنونی خود سامان بدهید. به نسبتی که شما به زندگی و وضعیت کنونی خود سر و سامان می دهید و خلاء ایجاد می‌کنید، موفقیت به سراغ شما می‌آید.


همین الان فهرستی از تمام کارهای نیمه تمام از زندگی خود تهیه کنید و در صدد برآیید که در جهت نظم دادن به آن اقدام کنید.


قانون چهارم: قانون بارش


 چهارمین قانون، قانون بارش است. صدقه یک واژه بسیار عظیم، پرمحتوا، پر معنا و قدرتمند است که ریشه در صدق دارد: راستی و درستی


صدقه معنای‌وسیعی دارد. اما متاسفانه بعضی‌ها فکر می‌کنند که صدقه یعنی اینکه به یک فقیر یا تهیدست، کمک کنند. گاهی اوقات کمک مالی به یک نفر، کمترین کاری‌است که می‌توانیم برایش انجام دهیم.


 بارش کنید؛ مهرتان را بارش کنید، عشقتان را بارش کنید، فکر مثبت و سازنده‌تان را بارش کنید. بارش تبسم، بارش لبخند، بارش انرژی مفید، بارش اطلاعات و دانسته‌ها.


هرگونه جمع‌آوری ضد بخشش است. بی‌مضایقه بخشیدن قانون طبیعت است. خورشید چندین سال است که به شما می‌تابد بدون اینکه هیچ تمنایی از شما داشته باشد. بارش یعنی اینکه شما ببخشید. چیزی را نگه ندارید. پول، دانش، کتاب، سخن خوب، فکر ناب، مهر و محبت و خلاصه هر چه را دارید.


 همین امروز بروید و هر آنچه را که در خانه شماست و قابل استفاده هم هست اما استفاده نمی‌شود،‌ببخشید. ببخشید و دریافت کنید. شما از جایی دریافت می‌کنید که امروز حتی گمانش را هم نمی‌برید


هرجا انسداد و مانعی در جریان مثبت زندگی شما پیش آمد بروید دنبال بارش و ایجاد خلاء. اجازه دهید برای رحمت الهی جایی باز شود و گشایشی در آن مانع به وجود آید. گفتار نیک، اخلاق خوب، لبخند زدن به مادر،‌نگاه پرمهر به پدر همگی صدقه هستند. اینها همه گفتار پیامبر هستند.


 یکی از بارش‌های بسیار بسیار طبیعی، شکر کردن و سپاسگذاری است. تشکر فضای انرژی شما را وسیع‌تر می‌کند. تشکر کردن از مردم بالاترین درجه تشکر است یعنی حتی شکرگذاری از خداوند در مرحله بعد قرار می‌گیرد.


یکی از کارهای روزانه خود را این قرار دهید که از خانه بیرون آیید، از خود بپرسید آیا من امروز سهم کائنات را داده‌ام؟


 صدقه از سه دیدگاه بیان می‌شود:


1- عده زیادی صدقه را از سر معامله می‌دهند. بله درست است که در قانونمندی طبیعت هرچقدر بدهید می‌گیرید. اما چه بهتر که از سر گرفتن چیزی را نبخشد. چنین انگیزه‌ای برای دادن صدقه، خود مانع جذب موهبت‌های افزون است چراکه نوعی وابستگی در شما پیش آمده که صدقه بدهم تا به این وسیله بیشتر بگیرم. یادتان باشد اگر الگویی برای عده‌ای کار می‌کند اما برای شما کار نمی‌کند، باید به دنبال ایرادهایی بگردید که در آن کار متوجه شما بوده است، چون یک نفر آن کار را کرده و نتیجه گرفته است.


کسانی هستند که چیزی را می‌بخشند اما ذهنا آن را نمی‌بخشند. حال این بخشش از هر نوعی که باشد کمک، هدیه، سوغات، کمک مالی و ... مثلا سوال می‌کنند اون که ما پارسال برای شما چشم‌روشنی اوردیم خوب بود؟ و ... اینها بخشیده‌اند اما ذهنا نبخشیده‌اند و یادشان هست که چه داده‌اند و مدام آن را به خود یا اطرافیان و یا طرف مقابل گوشزد می‌کنند.


2- عده‌ای دیگر صدقه را از سر ترس می‌دهند. ترس از حوادث آسمانی، ترس از 70 بلا، ترس از چشم‌زخم،‌ترس از ...


نه اینکه اشتباه است. به هیچ‌وجه. لطف الهی آنقدر بیکران و بی‌انتها هست که حتی بارش از سر ترس هم بی‌پاسخ نمی‌ماند. اما یادتان باشد در پیشگاه الهی و در قانونمندی طبیعت، پاداش هر عمل نیکی، به نیت درونی پشت آن وابسته است.


3- و در آخر عده‌ای که صدقه را از سر عشق می دهند. این برترین نوع بارش است. می‌بارند بی هیچ واهمه‌ای، ترسی، توقعی، انتظاری.


در کتاب‌هایی که اخیرا از نویسندگان غربی به چشم می‌خورد واژه‌ای به نام «عشریه» می‌بینیم. عشریه آن است که از سر عشق و بطور منظم یک دهم یا ده درصد از هرچه به دستمان می‌آید برای خدا ببخشیم و بباریم. عده‌ای‌گمان می‌برند عشریه یا پرداخت منظم 10% از درآمد و هر پولی که به دستمان می‌رسد به نوعی همان خمس و زکات است که ابدا چنین نیست. خمس و زکات، یک تکلیف و «باید الهی» است. در صورتی که عشریه یک نوع صدقه است.


 انباری


یکی از موانع موفقیت در زندگی، انباری‌ است.در هر خانه‌ای یک انباری‌وجود دارد. یک انباری پر از چیزهای غیرقابل استفاده یا کمتر قابل استفاده. اگر چیزی هست که خراب و فرسوده است بیاندازیدش دور و خلاء ایجاد کنید. اگر قابل استفاده است اما شما نمی‌توانید از آن استفاده کنید آن را ببخشید.


بارش به کی، به کجا؟


پیامبر اکرم (ص) از جبرئیل پرسیدند: جبرئیل، پاداش صدقه (بارش) چقدر است؟ جبرئیل گفت: صدقه 5 نوع است که پاداش آن هم متفاوت است.


- صدقه نوع اول، پاداشش یک به ده است و آن این است که به انسان صحیح و سالم دهند. یکی شما می‌دهید ده برابر خداوند مهربان پاداش می‌دهد.


- صدقه نوع دوم، پاداشش یک به هفتاد است و آن این است که به زمین‌گیر و ناتوان دهند.


- صدقه نوع سوم پاداشش یک به هفتصد است و آن این است که به پدر و مادر دهند.


- صدقه نوع چهارم پاداشش یک به هفتاد هزار است و آن بارش به اموات و مردگان است.


- صدقه نوع پنجم صدقه به طالب علم است که پاداشش یک به صد هزار است.


همین امروز فکر کنید چه چیزی را باید بارش کنید. مهرتان؛ پولتان، دانشتان، وقتتان ....


 قانون پنجم: قانون پاکی


 پاکی، اساس جذب همه موهبت‌هاست. موهبت‌ها همیشه جذب پاکی می‌شوند و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می‌کنید، لایق جذب موهبت‌ها می‌شوید.


 باید قانون پاکی را یاد بگیریم. باید پاکی را از ذهنمان آغاز کنیم. ذهن خود را پاک کنید. قانون پاکی به نوعی با قانون خلاء در ارتباط است. ذهن خود را پاک کنیم از نفرین‌ها، کینه‌ها و نبخشیدن‌ها.


 از اتاقتان، از آشپزخانه‌تان، از حیاط منزلتان، از باغچه خانه شروع کنید و محیط خانه را پاکیزه کنید. بعد بیایید به درون، به ذهن، به دل، به زبان، زبانتان را پاک کنید. اگر زبانتان آلوده است به دروغ، تهمت، تمسخر، تحقیر، انتقاد بیجا از دیگران، زبانتان مانع جذب موهبت است. حدیث داریم که فحش دادن روزی را کم می‌کند. دروغ گفتن مانع روزی است.


البته لازم است یادآوری کنیم که شما ممکن است کسانی را بشناسید که دروغ می‌گویند، ناسزا می‌گویند، قانونمندی طبیعت را رعایت نمی‌کنند اما وضع مالی‌خوبی دارند. یادتان باشد که «روزی» فراتر از توانگری مالی است. روزی، آرامش این لحظه شماست. روزی فرصت‌هایی است که به دست می‌آورید. روزی، دوستان خوب شما هستند.


 در قرآن خداوند مهربان درباره خوردن و چگونه خوردن به عبارت «حلالا طیبا» اشاره فراوان دارد. دقت کنیم در پاکیزه خوردن. این طور نیست که پاکیزگی یا آلودگی آنچه می‌خوریم صرفا روی جسم ما اثر مثبت یا منفی داشته باشد. آنچه می‌خوریم صفت‌های آن نیز جزئی از ژنتیک ما می‌شود و روی خصلت‌های درونی و رفتاری ما به مرور زمان و حتی روی نسل بعدی ما اثر می‌گذارد.


قانون پاکی را گسترده ببینید و گسترده زندگی کنید.


قانون ششم: قانون سحرخیزی


 از سحرخیزی طبیعت یاد بگیریم. هیچ خروسی نیست که تا 8-9 صبح بخوابد و هیچ مرغی نیست که به بهانه اینکه امروز جمعه است بیشتر بخوابد.


شهودی‌زندگی کردن طبیعت همین است. به طبیعت نگاه کنید و بر اساس آنچه از طبیعت الهام می‌گیرید و بر اساس آنچه شهودتان می‌گوید زندگی کنید.


ثابت شده است که فتوسنتز گیاهان با سپیده‌دم شروع می شود و چرخه تاریکی متوقف می‌شود و گیاه چرخه نوری خود را آغاز می‌کند.


 از زمان مغرب یعنی زمانی که آفتاب غروب می‌کند و شب فرا می‌رسد و بیشتر و بیشتر همه جا را در خود فرو می‌برد انرژی کیهانی بیشتر می‌شود. این ثابت شده  است. انرژی هستی افزون می‌شود. طبیعت بسیار آرام می‌گیرد و ما هم باید آرام بگیریم که در قرآن آمده است: « ما شب را مایه آرامش شما قرار دادیم.» به همین خاطر است که شب هنگامیکه انرژی هستی سرشار است، خواب به شما آرامش بیشتری می‌دهد.


پس اوج انرژی‌های هستی در لحظات پیش از طلوع است. اذان صبح تا طلوع آفتاب بهترین و مناسب‌ترین زمان از دیدگاه انرژی هستی و کیهانی است و انرژی جذاب هستی آماده جذب و خلق و ایجاد خواسته ها و نیات پاکی درونی شماست.


اگر تلقین و تجسم کنید، اگر دعا کنید امکان استجابت دعایتان بسیار بسیار بیشتر است. صبح زود به نماز و نیایش با خدا بپردازید، خواسته‌هایتان را مطرح کنید، مراقبه کنید و از خداوند مهربان تقاضای موهبت کنید و سپس به دنبال کار و تلاش بروید.


 قانون هفتم: قانون جمع ( باهم بودن)


 همیشه انرژی یک شخص از انرژی یک گروه کمتر است. وقتی شما در یک جمع هستید، انرژی شما تبدیل به سینرژی می‌شود. مجموع اجزای انرژی از کل انرژی همیشه کوچکتر است. بطور مثال اگر 10 آدم که هر کدام 2 واحد انرژی دارند با هم یکی شوند، مجموع انرژی آنها طبق قوانین ریاضی باید 20 واحد باشد. در صورتیکه انرژی آنها خیلی بیشتر از این مقدار است.


از آنجایی که انرژی یک جمع بیشتر است، جمع بودن باعث جذب موثرتر هدف می‌شود. خداوند جمع را دوست دارد: « یدالله مع الجماعه»


شما اگر گروهی مراقبه کنید،  مدیتیشن کنید، گروهی تلقین به نفس کنید نتیجه بسیار بسیار موثرتری ‌می‌گیرید.


قانون جماعت در مورد عبادات هم صادق است. پیامبر می‌فرمایند: « دو تن از یکی بهتر و سه تن از دو تن برتر و چهار تن از سه تن نیکوتر است. همیشه با جماعت باشید.»


جمع را دوست داشته باشید حتی اگر با آن جمع همراه نیستید یا حرفی برای گفتن ندارید، همین که در آن جمع هستید و در آن سینرژی فوق‌العاده می‌گیرید، انرژی شما زیاد می‌شود.


ممکن است یکی از دلایل افزایش عمر بواسطه «صله رحم» همین باشد. وقتی شما به دیدار یا عیادت اطرافیان می‌روید و در فضای آنها قرار می‌گیرید انرژی شما بسیار بیشتر می‌شود و سلامتی شما افزایش یافته و باعث طول عمر شما می‌شود.


«باهم بودن» را بسیار جدی بگیرید. صله رحم را، مراقبه‌های گروهی را، در فضای‌مثبت باهم بودن را.


 قانون هشتم: قانون هماهنگی


 به طبیعت نگاه کنید. ببینید که به تمامی هماهنگ است. اگر هماهنگی در طبیعت نبود، هیچ سیستمی ارزش خودش را نداشت و سیستم‌های منظم اگر هماهنگی نداشته باشند این یک نوع بی‌نظمی و اختلال است.


نگاه کنید. بدن ما مجموعه‌ای از س‍ستم‌های منظم است. اگر در جایی این هماهنگی به هم بخورد ما بیمار می‌شویم و شفا زمانی صورت می‌پذیرد که دوباره این هماهنگی به‌وجود آید.


به این هماهنگی‌ها فکر کنید. بدانید که هماهنگی طبیعت حتما برای شما پیامی دارد و پیامش این است که انسان نیز به عنوان عنصری از هستی باید از هستی هماهنگ باشد.


 یکی از تعریف‌هایی‌که از موفقیت‌ ارائه می‌شود اینست که موفقیت یعنی پیشبرد تمامی جنبه‌های زندگی بطور هماهنگ. اگر در یک جنبه از زندگی خود پیش برویم اما سایر جنبه‌ها راکد باشند، ما فرد موفقی نیستیم چون جنبه‌های مختلف زندگی‌مان با هم هماهنگ نیست. اگر کسی در کار موفق باشد و فرصت تربیت فرزندش را نداشته باشد، چه فایده؟


یادتان باشد که شما یک موجود تک بعدی نیستید. شما ابعاد گوناگونی دارید. بعد جسمی بعد معنوی و بعد تفریحی و ... باید تمام این جنبه‌ها را با هم جلو ببرید. هنرمندانه زیستن یعنی تمام ابعاد زندگی را با هم پیش بردن.


وارد فضای هماهنگی شوید. ببینید که نیاز است  در چه جنبه‌هایی از زندگی‌ هماهنگی ایجاد کنید. در چه مورد کم گذاشته‌اید و در چه مورد افراط کرده‌اید؟ به آن مورد که کم گذاشته‌اید، بیشتر بها بدهید  و در آن مورد که افراط کرده‌اید، هماهنگ با سایر جنبه‌ها پیش بروید.


 قانون نهم: قانون تنوع


 طبیعت و هستی ما، طبیعت و هستی‌متنوعی است. این تنوع هستی حتما برایمان پیامی دارد.


تنوع ضد افسردگی است. تنوع به ما روحیه می‌دهد. تنوع جریان، حرکت و نشاط می‌دهد. طبیعت اگر پربرکت است، به خاطر تنوع فصول آن است.


این تنوع هستی برای ما پیام دارد. اولا تنوع را باید در نظر داشته باشیم. در اسلام سفر خیلی توصیه شده است. وقتی مسافرت می‌کنیم، برای ما تنوع فکری‌به همراه می‌آورد. ذهنمان را باز می‌کند. یکنواختی، کسالت روحی می‌آورد. اگر شما بطور مداوم در یک‌جا بنشینید، انجماد فکری‌و تعصب فکری به همراه خواهد داشت. هرچه بیشتر مسافرت بروید، به خاطر تنوع محیط و درنتیجه تنوع آب و هوا، در سیستم تنفسی شما هم تنوع ایجاد می‌شود، وقتی نحوه تنفس تغییر کرد، نحوع تفکر نیز تغییر می‌یابد. شما می‌توانید به گونه‌ای دیگر فکر کنید، نگرش‌هایتان عوض می‌شود. برداشت‌هایتان تغییر می‌کند.


 هر چند سال یکبار رنگ خانه خود را تغییر دهید. رنگ‌آمیزی منزل باید متنوع باشد. اینکه بگذاریم عید بیاید تا خانه را تمیز کنیم، درست نیست.


 به اطرافتان نگاه کنید. چرا همه خاصیت‌های  میوه‌ها در سیب جمع نشده؟ اگر این طور بود انسان فقط سیب می‌خورد. حتی رنگ هر میوه منحصر به فرد است. قرمزی گوجه‌فرنگی با قرمزی هندوانه چقدر فرق دارد.


به رنگ‌ها، به تنوع رنگها دقت کنید. سه رنگ در طبیعت بسیار زیاد است و این حتما پیامی برای ما دارد. روشنی خورشید و سفیدی آفتاب حتما حامل پیامی برای ما می‌باشد. آبی آسمان و دریا حتما برای ما پیام دارد. سبزی طبیعت هم همینطور.


پیام اینست: زندگی خود را به این سه رنگ آغشته کنید.


ما در طبیعت رنگ مشکی نداریم. اخیرا با تغییر ژنتیکی گل‌ها و تزریق یک سری مواد به آن توانسته‌اند گل مشکی تولید کنند. مشکی رنگ طبیعت نیست. رنگ مشکی انجماد فکری، سکون فکری، لجاجت، یکدندگی و تعصب می‌آورد. قساوت قلب می‌آورد. رنگ مشکی ‌مکروه است.


لباس مشکی هم از نظر روانشناسی رنگ‌ها ملال‌آور است هم مخالف قانون طبیعت، یعنی مخالف سنت خدا.


 قانون دهم: قانون کارما


قانون بعدی قانون کارماست. قانون کارما، قانون علت و معلول، قانون تابش و بازتابش و قانون عمل و عکس‌العمل نامیده می‌شود. همه اینها یک معنا می‌دهد.


گفته می‌شود که هرچه می‌کنیم، با هر نیتی که داریم، هر عمل از ما، تابشی است به بیرون که بازتابشی به درون دارد. در کوه صدا می‌زنید، صدا به دیوار کوه برخورد می‌کند و به سوی شما باز می‌گردد.


اگر عملی که انجام می‌دهید مثبت باشد، تابش مثبت است و بازتابش مثبت خواهد داشت و اگر عمل شما منفی باشد، تابش منفی است و بازتابش منفی‌خواهد بود. هیچ عمل خیر و شری بدون جواب نمی‌ماند. این عین آیه قرآن است. شما حتما بازتاب عمل خود را در زندگی خواهید دید. بیایید از همین الان مراقب نیات و اعمال خود باشیم. بیاییم با توبه و پشیمانی از کارهای بدو منفی گذشته خود، آنها را محو کنیم.


همه اعمال و نیات مثبت و همه اعمال و نیآت منفی به سوی ما بازمی‌گردند. پس با نیآت و اعمال خوب، از طبیعت «خوب» دریافت کنیم.


 قانون یازدهم: قانون عشق 


عشق اساس همه جذابیـت‌هاست. همه موهبت‌ها از عشق است. بنیان هستی بر اساس عشق الهی است. خلقت انسان و همه موجودات حاصل عشق است.


اگر بخواهید چیزی را جذب کنید، باید به آن عشق بورزید.


 ویتمن می‌گوید: « هر ذره‌ای در این دنیا زبان محبت را می‌فهمد و دعوت محبوب را اجابت می‌کند. اگر قصد جذب هر ذره‌ای را دارید، راه جذبش این است که به آن عشق بورزید.


از امام رضا پرسیدند: «دین چیست؟» ایشان فرمودند: « آیا دین چیزی جز محبت است؟»


 اساس همه جذب کردن‌ها محبت و عشق است، محبت و عشق بی‌دریغ،‌محبت و عشقی که از سر معامله نباشد. به این کاری‌ نداشته باشید که آیا طرف شما به شما عشق می‌ورزد یا نه؟ این معامله و تجارت است. خورشید که عاشقانه به شما می‌تابد، سالیان سال می‌تابد. تمنایی از شما ندارد و به ما این پیام را می‌دهد که عشق باید بی‌تمنا باشد.


 عاشقانه برای دیگران دعا کنید. مطمئن باشید وقتی برای دیگران دعا می‌کنیم صد هزار برابر به خود ما می‌رسد.


ممکن است شما در عشق ورزیدن مشکل داشته باشید. دکتر «اسبورن»‌مدرس خلاقیت می‌گوید: «هر عاطفه‌ای با تمرین گسترش پیدا می‌کند.» حالا اگر شما می‌خواهید مهربانی را در خود افزایش دهید،‌مهربانی را تمرین کنید.


 جوهره هستی را فراموش نکنید. جوهره هستی محبت و عشق است. صبح‌های خیلی زود یا شب‌ها قبل از خواب،‌ده دقیقه به مراقبه عشق بروید: دست‌ها را روی سینه بگذارید. چشم‌ها را ببندید و برای همه هستی دعا کنید. برای همه کسانی که رفتار ناشایستی دارند. عشق ورزیدن به کسانی که با شما خوبند و به شما کمک می‌کنند کار ساده‌ای است،‌مهم عشق ورزیدن به کسانی است که به شما بد کرده‌اند.


اگر قانون عشق را رعایت کنید، یقین بدارید که دیگر نیت و عملی نخواهید داشت که به فرد دیگری آسیب وارد کند. اگر کسی به شما بد کرد، ناخودآگاه برایش طلب هدایت و خیر کنید.