الهی :
بی پناهم ، پناهم ده و از بی پناهی ، نجاتم ده .
الهی :
غوطه ور در جهل را دستگیری برای تو سهل است ؛ دستم بگیر .
الهی :
اوقاتم به بطالت می گذرد ، اخلاقم آلوده به رذالت گشته ، زندگی تهی ز قناعت ، نفس را آنچنان در آغوش دنائت افکنده ام که گر استعانت نکنی هلاکت است در انتظار و فلاکت .
الهی :
والدینم نام عبدالله بر من نهادند ، توداغ عبداللهی بر من بنه .
الهی :
هر گاه با توأم زنده ام ، دورم مکن از خود .
الهی :
ایمانم را عمیق ، قلبم را رقیق ، توفیقت را رفیق ، قولم را وثیق و علمم را عمیق وعملم را دقیق گردان .
الهی :
طاعتم مقبول ، تلاشم مشکور ، گناهم مغفور و عیوبم را مستور فرما .
الهی :
ندارم کس ، به دادم رس .
الهی :
همه غیر از تو هیچند و تو همه ، طلب هیچ جهالت است و حماقت ، گر چه جاهلم ، طالب توأم ، برای رهایی از جهالت و حماقت ، حمایتم کن .
الهی :
تعلیمم کرده ای چه بخواهم ، چگونه خواستن را هم بیاموز .
الهی :
هرگاه دور از تنهایم ، گر چه با تنهایم ، تنهایم ، زتنها فصلم کن و به تنها وصلم نما .