غصه چرا ؟

غصه چرا ؟
خداوند هرگز مشکلی را سر راهمان نمی گذارد مگرآنکه بداند شایستگی و گنجایش رویارویی با آن و توانایی از بین بردن آن را داریم .
 "آنتونی رابینز"
خدایا!
 گاهی به خوردن فرمان می دهی
 و گاهی به نخوردن
 و این هر دو به من می آموزد که روزی دهنده یکی است
  پس غصه چرا ؟
گاهی به خوابیدن فرمان می دهی و گاهی به نخوابیدن
 و این هر دو به من می آموزد که تنها در جوار تو می توان آرام گرفت
  پس دغدغه چرا ؟
گاهی به گفتن فرمان می دهی
 و گاهی به لب فرو بستن
 و این هر دو به من می آموزد
 که کلام آن قدر مقدس است
 که بیهوده نباید این در یکتا را تلف کرد
گاهی به نگریستن فرمان می دهی
 و گاهی به دیده فرو بستن
و این هر دو به من می آموزد که چشم اگر به فرمان نباشد جز کوری و سیاهی نصیب نمی کند .
گاهی به رفتن امر می کنی و گاهی به ایستادن
 و این هر دو به من می آموزد
 که باید گام هایم را شمرده
و محکم بر دارم
 تا اگر مانعی بود ببینم و زمین نخورم
خدایا همیشه به مهر ورزیدن امر کرده ای
 و گاهی به نفرت داشتن
 و این هر دو به من می آموزد
که برای دوست داشتن و نفرت ورزیدن باید معیاری داشته باشم و آن پسند توست نه دلخواه خودم.
خدایا
 بالاتر از همه این آموخته ها رسم عاشقی است ...
آن را هم تو خودت به من بیاموز.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد