رد مظالم چیست؟

حقوق ناشی از گناه که بر گردن عمال گناه قرار می‌گیرد را می‌توان در سه گروه جای داد: 1-حق‌الله: مانند شخصی که نماز را عمداً ترک گوید. 2- حق‌النفس: مانند شخصی که سیگار می‌کشد، هر چند هر گناهی که در دایره حق‌النفس قابل بخشش نیست و این از فضل خداست که کسی را مورد عفو قرار دهد، چرا که خداوند فرموده است: «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»؛ خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید، 3- حق‌الناس: مانند ظلم در جان،‌مال و آبروی دیگران.


*مرصاد کجاست؟


قرآن مرصاد را این گونه معرفی می‌کند: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ» به یقین پروردگار تو در کمینگاه است، امام صادق(ع) ذیل این آیه چنین فرموده است: پلی است بر صراط که هیچ بنده‌ای که بدهکار است (و حقوق مردم بر گردن اوست) از آن نگذرد.


و در روایت داریم که اگر شهید هم حق‌الناس به گردن داشته باشد، پشت در بهشت متوقف می‌شود تا آن را ادا کند،  این حق‌الناس اثر وضعی در زندگی دارد، فرد در رسیدن به اهداف مادی و معنوی با دشواری روبرو می‌شود، پیشرفت و ترقی یا حاصل نمی‌شود یا به کندی صورت می‌پذیرد، این‌ها گوشه‌ای از اثرات حق‌الناس است.


*چگونه اثرات حق‌الناس را از خود دور کنیم؟


حق‌الناس ممکن است معنوی باشد یا مادی، اگر معنوی است باید جبران کرد به این نحو که: در مراجعه به فرد او را از کار زشت خود مطلع می‌کنیم و از او طلب حلالیت می‌کنیم، مثلاً اگر غیبت و بدگویی او را کرده‌ایم، از وی حلالیت می‌طلبیم و تا جایی که امکان دارد و در توان ماست، کمر همت در عیب‌زدایی او می‌بندیم، البته اگر خوف مفسده در طرح چنین موضوعاتی باشد، گفتن آن جایز نیست و تنها باید برای او استغفار کرد.


*راه‌های شناسایی طلبکار و ادای دین


اما حق‌الناس شکل دیگری دارد که به مسائل مالی و اقتصادی مربوط می‌شود، فرد بدهکار قصد پرداخت بدهی خویش را دارد، او در شناسایی طلبکار و تشخیص میزان بدهی با 4 حالت مواجه است:




1-فرد را می‌شناسد و به او دسترسی دارد و مبلغ بدهی را می‌داند، در این فرض به او مراجعه می‌کند و با پرداخت بدهی، خود را بری‌الذمه می‌کند،‌گاهی بدهی مربوط به چندین سال قبل است و نرخ امروز آن ارزش چندانی ندارد، مثلاً 1000 تومان در 20 سال پیش مقروض بوده و الان قصد پرداخت دارد! آیا می‌توان گفت حق طلبکار همان 1000 تومان است؟! در این شرایط به مرجع خود مراجعه کند تا تکلیف آن را مشخص کند.


2-فرد را می‌شناسد و به او دسترسی دارد، اما مبلغ بدهی را نمی‌داند، در این فرض به او مراجعه می‌کند، شاید طلبکار در ذهن داشته باشد، اما اگر او هم فراموش کرده بود، آن مقدار را که اطمینان دارد و یا نزدیک به یقین است به او می‌پردازند، در این حالت تراضی طرفین شرط است، البته به معنای فشار بر بدهکار نیست که چون حالا مدتی گذشته است و دیرکرد داشته است و چون مجبور به اخذ و جلب رضایت است، پس طلبکار هر گونه خواست بتازد، در تمام موارد رعایت انصاف از سوی طرفین زیبنده و مرضی رضای خداوند است.


3-فرد را نمی‌شناسد (جایش را نمی‌داند) و مبلغ را می‌داند، در این صورت باید رد مظالم کند، یعنی از طرف طلبکار صدقه دهد،‌ بهتر است صدقه را به افراد مختلف بدهد، یعنی اگر قرار است 5000 تومان بدهد،‌آن را به یک نفر ندهد، بلکه میان پنج نفر تقسیم کند.


4- فرد را نمی‌شناسد (جایش را نمی‌داند) و مبلغ را هم نمی‌داند، بهتر است به قدری که اطمینان حاصل شود،‌ بیش از میزان بدهی بوده است و یا لااقل در حد برابر با دین بوده است رد مظالم کند.


روایت است اگر طلبکار وارد شد و در حال نماز بودید، باید نماز را شکسته و بدهی او را بپردازید، اما اگر بدهکار توانایی ادای دین و پرداخت بدهی را نداشت چه کند؟ توکل بر خدا کند و نیت انجام این کار (پرداخت دیون) را داشته باشد، إن‌شاءالله گشایش حاصل شود و خداوند به واسطه نیت پاک این شخص او را از درگاه فضل خویش مورد کرم قرار خواهد داد.

ورود ممنوع



عزیزم مگه ننوشتم ورود ممنوع؟

چرا وارد شدی؟

دنبال چی می گردی؟

چی میخوای ؟

چرا تا یه واژه ای  که بوی بدی ازش میاد به چشممون می خوره  فورا کلیک میکنیم و واردش می شیم ؟

خیلی از اوقات این کلیکِ ما مثل تیری می مونه که ما شلیک میکنیم .

تا حالا فکر کردی که این تیری که شلیک می شه چی رو هدف گرفته ؟ 

و قراره تو کجا بشینه ؟



اگر یکی از عزیزانمون رو سیبل قرار بدن بازم بلا فاصله شلیک می کنیم؟

کاش بفهمیم که وقتی وارد حریم ممنوعه خدا می شیم در واقع داریم به سمت خود حقیقی  خودمون تیر می ندازیم .

شاید این حدیث رو  زیاد شنیده باشیم که خدای عزیز می فرماید:



"إِنَّ النَّظْرَةَ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ، مَنْ تَرَکَهَا من مَخَافَتِی أَبْدَلْتُهُ إِیمَانًا یَجِدُ حَلاوَتَهُ فِی قَلْبِهِ"



نگاه آلوده تیری مسموم از تیرهای ابلیس است که(بسیار خطر ناک است) کسی که این نگاه را به خاطر ترس (افتادن از چشم)من ترک کنه ، شیرینی ایمان را چنان به او خواهم چشاند که مزه آن را در قلبش بیابد.


راه درمان نگاه های حرام :

در هر زمان، شیاطین، دام‌هایی برای به انحراف کشاندن اشخاص و خانواده‌های صالح، گسترده‌اند که با توجه به شرایط زمان ما و پیشرفت تکنولوژی شکل جدیدی پیدا کرده است و در همه جای دنیا این مهم دیده می‌شود. در این میان، سهم کشورهای غربی و اروپایی بیشتر است. اشخاص و خانواده‌های متدّین اگر مجبور به زندگی در چنین محیطهایی هستند، باید توجه داشته باشند که حفظ خود و زندگی و خانواده از شرّ این موانع سعادت و رستگاری، کار بسیار سخت و دشواری است، اما بسیار با ارزش است؛ زیرا یک نوع جهاد ،بلکه بالاترین نوع جهاد در راه خدا است که نیاز به استقامت و پافشاری دارد، و با استعانت از خداوند حتماً نتیجه مطلوب و خداپسندانه نصیب انسان می‌شود. خداوند درباره چنین افرادی می‌فرماید: «بر کسانی که گفتند: پروردگار ما خدا است و ( در راه او ) استقامت و پایداری ورزیدند، فرشتگان نازل می‌شوند که مترسید و غمگین مباشید ».[فصلّت، 30]

در این مورد باید توجه داشت که برای از بین بردن هر دردی اول باید عامل آن درد را شناخت. گاهی چند عامل توأمان در ایجاد یک درد دخیلاند؛ مثلاً محیط بی بند و بار و دسترسی آسان، ارضا نشدن غریزه جنسی در رابطه مشروع، ضعیف شدن ایمان و گرایش به لذات دنیایی نامشروع و… از عواملی‌اند که می‌تواند فرد را به سمت گناه سوق دهد. انسان باید با زیرکی و تحلیل علمی و البته غیر مستقیم علت درد را دریابد و آن گاه به درمان آن اقدام نماید؛ از این رو به اجمال و کلی برای مبارزه با این گونه مشکلات نکاتی را بیان می‌کنیم امید آن که سودمند باشد:

1- درخواست خالصانه از خداوند.

2- ارتباط بیشتر با اشخاص متدین و با ایمان.

3- داشتن برنامه مستمر برای شنیدن کلام دانشمندان دینی و آگاه شدن از معارف متعالی اسلام.

4- تذکر و یادآوری عزت، وقار و ارزش والای انسان مؤمن و پرهیزکار ، به ویژه انسان‌های مؤمنی که در چنین شرایطی زندگی می‌کنند و هم رنگ جماعت نمی‌شوند و در مسیر صحیح و اسلامی قدم برمی دارند. و یادآوری این که گناه و معصیت ارزش و عزت انسانی را نابود می‌کند.

5- تذکر عواقب سوء و ناگوار دیدن این گونه از فیلم‌ها (بدبینی ،عدم اعتماد ، کشیده شدن به انحرافات بعدی)، و بیان این که اوّلاً دیدن چنین صحنه‌هایی هم از نظر اسلام حرام است. و علت حرمت ، وجود مضرات و مفاسدی است که یک نگاه مسموم  به دنبال خواهدداشت.

6- پر کردن وقت‌هایی که احتمال دیدن این فیلم‌ها ، عکسها ، نوشته ها و ... می‌رود با برنامه‌های مورد علاقه.

زود قضاوت نکنیم (اگه زود اشکت در میاد نخونی بهتره )


معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ 


معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! 


فردا مادرت رو میاری مدرسه... 


می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم! دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... 


بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن... اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... 


اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ... 


معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ... و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . . . .............................. .................................. زود قضاوت نکنیم



اینو حتما بخونید

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ، ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : 



ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...

ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪ 

ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!

ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ 

ﻭ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪ

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ 

ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ

ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ :

ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺎﻡ ،

 ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ

ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ

ﮔﻮﺭﺵ ﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ، ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ ﻭ ﻧﺒﯿﻨﻢ

ﺍﺻﻸ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﻮﺩ ، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ

ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ ﺑﺮﻡ ، 

ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ 

ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ

ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ میمرد 

ﻭ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ

 ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ .


ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ :

ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ 

ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ 

جونم به این خدا


الإمامُ الصّادقُ علیه‌‏السلام:

إنَّ اللّه‏َ تَبارَکَ وتَعالى إذا أرادَ أن یُحاسِبَ المُؤمِنَ أعطاهُ کِتابَهُ بِیَمینِه وحاسَبَهُ فیما بَینَهُ وبَینَهُ، فیَقولُ : عَبدی، فَعَلتَ کَذا وکَذا وعَمِلتَ کَذا وکَذا! فیَقولُ: نَعَم یا رَبِّ قَد فَعَلتُ ذلکَ، فیَقولُ: قَد غَفَرتُها لَکَ وأبدَلتُها حَسَناتٍ، فیَقولُ النّاسُ: سُبحانَ اللّه‏ِ أما کانَ لِهذا العَبدِ سَیِّئَةً واحِدَةً ؟! وهُوَ قَولُ اللّه‏ِ عز و جل: «فَأَمّا مَن اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ * فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِسابا یَسیرا * وَ یَنْقَلِبُ إلى أهْلِهِ مَسرورا »

امام جعفر صادق علیه‌‏السلام فرمدند:

خـداوند تبارک و تـعالى چون بخواهد بـه حساب مؤمن رسیدگى کند، کارنامه‌‏اش را به دست راست او دهد و بین خود و او، به حسابش رسیدگى نماید. 

پس گوید: بنده من! چنین و چنان کرده‌‏اى و فلان و بهمان کار را انجام داده‏‌اى! 

عرض مى‌‏کند: آرى، پروردگارا! من این کارها را کرده‌‏ام. خداوند مى‏‌فرماید: من آنها را بر تو بخشیدم و تبدیل به کارهاى نیک کردم. 

پس، مردم گویند: سبحان اللّه‏ ! این بنده حتّى یک گناه هم نداشت ؟

این است معناى سخن خداوند عز و جل: اما آن کس که نامه‌‏اش به دست راست او داده شود زودا که آسان حسابرسى شود و به سوى کسان خود شادمان برگردد.

«الانشقاق، آیه 7 تا 9 - منتخب میزان الحکمة، صفحه 416»