تاثیرات اعمال و افکار بر جان انسان.

 تاثیرات اعمال و افکار بر جان انسان.



در نظام هستی کوچکترین خلافی راه ندارد. یک نکته ای بی علت گذاشته نشده است و حیف است که ما این دفتر الهی را با افکار و اقوال و نیّات پلید پر کنیم. بزرگترین و مهمترین کتاب الهی انسان است. خلاف فکر کردن، خلاف نوشتن، خلاف خواندن حتی در خواب انسان اثر می گذارد.

 

حضرت علی (علیه السلام) جوانی را در یکی از کوچه های کوفه مشاهده نمود که اشعار هرزه می خواند، 


فرمودند: چرا وجودت را، چرا دفتر وجودت را با این هرزه ها پر می کنی؟ 

گوش کردن،یا حتی به گوش رسیدن سخن بدون اراده که سماع است، اثر دارد. ذات ما نوار می گیرد و لو سماع باشد و استماع نباشد.


یک آخوند در جایی گرفتار شده بود.آنها هم با آلات می نواختند. این هم می گفت: خدایا تو گواهی که سماع است نه استماع. دیگر نمی داند که در اثر فرقی ندارد، اگر چه گناه نداشته باشد، ولی اثر وضعی خودش را همراه دارد.

در شرع مقدّس در مورد کودک خردسال می فرماید: « در گوش او اذان بگویید چون اثردارد». این یک نوار گرفت و اثرش در او هست.  

مهمترین کاری که ما داریم این است که خودمان را درست بسازیم و ما با تمام شئون، داریم خودمان را می سازیم.چه خود آگاه و چه نا خود آگاه، «علم و عمل انسان سازند».


منبع:صدوده اشاره

اشاره نهم ص37_38 


غیرت وحیا چه شد؟!!

غیرت وحیا چه شد؟!!


شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتابهای خود مینویسد:

روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد.


قاضی شوهر را احضار کرد

قاضی از زن پرسید:آیا شاهدی داری؟


زن گفت:آری،آن دومرد شاهدند.


قاضی ازگواهان پرسید:گواهی دهید که این زن پانصدمثقال ازشوهرش طلب دارد.


گواهان گفتند:سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تاما وی را درست بشناسیم که او همان زن است.


چون زن این سخن راشنید برخود لرزید وشوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟

برای پانصد مثقال طلا همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟!

هرگز!هرگز! 

من پانصد مثقال را خواهم داد ورضایت نمی دهم که چهره ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود.

چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد ازشکایت خود چشم پوشید وآن مبلغ را به شوهرش بخشید.

.

.

چه خوب بود آن مرد با غیرت، امروز جامعه ی ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند وشوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند

و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.


اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین


تو ابریشم و حریر باش!

پارچه نرم ، قیچی تیز را کند می کند؛

وقتی دیگران نقش قیچی را دارند ،

تو ابریشم و حریر باش!


شکر گذار باشید

گاه همه به پرده سینما بود.

اکران فیلم شروع شد.

شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق بود...

دو دقیقه از فیلم گذشت

چهار دقیقه دیگر هم گذشت

هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود!

صدای همه درآمد.

اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین

و به یک فرد معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.


جمله زیرنویس فیلم:

این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.

پس قدر زندگی وسلامتی خود را بدانید ،

وشکر گذار درگاهش باشید

فکر کردن طلاست !

 فکر کردن طلاست !

فردی هنگام راه رفتن، 

پایش به سکه ای خورد.

تاریک بود، فکر کرد طلاست!

کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند.

دید 2 ریالی است!

بعد دید کاغذی که آتش زده،

 هزار تومانی بوده!

گفت: چی را برای چی آتش زدم!


و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست 

که چیزهای بزرگ را برای

 چیزهای کوچک آتش میزنیم

 و خودمان هم خبر نداریم!