تضاد «انا کلب‌الحسین» گفتن با "مقام‌محمود"


به گزارش جهان به نقل از تسنیم، استاد  محمد شجاعی، مسئول مؤسسه منتظران منجی در جمع هیئت‌ رزمندگان اسلام شهرری که با حضور محمد حاج ابوالقاسمی، مسئول سازمان بسیج مداحان سپاه سیدالشهدا (ع) همراه بود، با اشاره به اینکه تا کنون نسبت به اهل‌بیت (ع) نگاهی محبتی داشتیم و به نگاه تبعیتی بها ندادیم، افزود: مودت یعنی محبتی که در آن فداکاری، اطاعت و همراهی وجود دارد. خداوند می‌فرماید. ﴿ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏؛ لذا کسانی که همراه امام حسین (علیه‌السلام) نشدند، عموماً کسانی بودند که مودت نداشتند و صرفاً‌ محبت داشتند.

وی افزود: آسیب عزاداری‌های ما اینجاست که در عزاداری‌های امام حسین (علیه‌السلام) منتقم را فراموش می‌کنیم و از زیر مودت فرار می‌کنیم. نتیجه رفتار صرفاً‌ حبی ما منجر به این شده که بعد از 1400 سال، امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) در غیبت هستند و نتوانستیم خودمان را با خواسته‌های ایشان تطبیق دهیم و انتفاع لازم را از نور امامت ببریم.

شجاعی درباره لزوم الگوگیری از معصومین (ع) در تمام مراحل زندگی‌ اظهار داشت: سنت خدا بر این است که هر کسی روز قیامت با الگوی خودش محشور می‌شود. اگر شما سالیان سال نیز هیئت بروید و برای اباعبدالله (ع) سینه بزنید و اشک بریزید، ولی سبک زندگی‌تان حسینی نباشد، دروغ است.  

وی افزود: وقتی الگوی زندگی خود را از اشخاص دیگری جز اهل‌بیت (ع) بگیریم و به هیچ وجه نخواهیم خودمان را با این بزرگواران هماهنگ کنیم، در زندگی مؤفق نخواهیم بود؛ لذا در زیارت عاشورا می‌خوانیم (اللّهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و  مماتی ممات محمد و آل محمد).

مسئول مؤسسه منتظران منجی تصریح داشت: در زیارت عاشورا از خداوند درخواست می‌کنیم در دنیا و آخرت با اهل‌بیت(ع) همراه باشیم؛ (أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ‏ فِی‏ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ)؛ بنابراین باید قیمت خودمان را بشناسیم و با همین قیمت زندگی و دینداری کنیم. حال خدا می‌فرماید اگر می‌خواهید به این مقام برسید، زیرنظر معلم یا استادی کار کنید که خودش کل مسیر را تا به آخر رفته باشد.

شجاعی افزود:  انسان خلقتش به خاطر خلیفةالله شدن است تا فعل خدایی کند. به همین دلیل در بهشت، مؤمنان کارهای خدایی می‌کنند. به این صورت که در بهشتِ خودش، آفرینش و پادشاهی می‌کند. لذا خداوند در قرآن می‌فرماید ﴿ وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً. «و چون بدانجا نگری [سرزمینی از] نعمت و کشوری پهناور می‏‌بینی‏

وی تصریح کرد: اصل عزاداری باید الگوگیری و فرا گرفتن سبک زندگی از اهل‌بیت (ع) باشد. اگر اینگونه نباشد، امام زمان‌‌مان را نتوانستیم نصرت کنیم و در نتیجه طرد شدن و تنها ماندن ایشان را در پی خواهد داشت.

شجاعی خاطرنشان کرد: ما یک مصیبت عظیم داریم که عبارت از همین کشته شدن‌ها، اسارت‌ها و ... که ما در اشعار و مداحی‌ها از آنها استفاده می‌کنیم. در زیارت عاشورا می‌خوانیم: «وَ جَلَّتْ‏ وَ عَظُمَتْ‏ مُصِیبَتُکَ‏ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَات‏». که همیشه باید زنده نگه داشته شود و حتی فریضه هم محسوب می‌شود، اما یک مصیبتی بالاتری هست که به آن مصیبت اعظم می‌گویند.

وی در این باره گفت: مصیبت اعظم به قدری برای جامعه بشریت خطرناک است که معصومین راضی بودند جان خود را تقدیم کنند تا از این مصیبت مانع شوند. مصیبت اعظم یعنی محرومیت مردم از امام معصوم. حال امام حسین (ع) که ثارالله است، جریان حیات انسانی و تضمین‌کننده آن در جامعه است. چرا که ثارالله خونی هست که بخش خدایی تو را فعال نگه میدارد.

 

شجاعی ادامه داد: پس اگر امام معصوم در میان ما نباشد، جریان انسانی در جامعه از بین می‌رود. لذا اول زیارت عاشورا لعنت می‌کنیم کسانی که نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ظلم کردند و این محبت‌های عظیم الهی را از ما گرفتند. اگر معصوم نباشد و ارتباط شما با ایشان قطع شود، سایر عبادات شما مورد قبول خداوند قرار نخواهد گرفت.

مسئول مؤسسه منتظران منجی با انتقاد از برخی شیوه‌های غلط مداحی یادآور شد: شما در زیارت عاشورا از خداوند درخواست دارید «أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُود» از خداوند می‌خواهیم ما را به مقام محمودی که شما نزد خدا دارید برساند. بنابراین شیعه بسیار نزد خداوند و اهل‌بیت (ع) جایگاه دارد. حال اینکه در بعضی عزاداری‌ها عده‌ای سخنان وهن‌آلود بر زبان جاری می‌کنند و خودشان را به موجوداتی پایین‌تر از شأن انسان نسبت می‌دهند که با آن مقام محمود سازگار نیست.

شجاعی افزود: رابطه ما با اهل‌بیت (ع) رابطه‌ای فوق‌العاده قدرتمند و مقدس است. مثالش در احادیث مانند خورشید و شعاع‌های نور است. این نگاه وهن‌آلود، به دلیل کج‌فهمی‌ها و نشناختن ابعاد وجودی انسان‌ها به خصوص مؤمنان به خدا و اهل‌بیت (ع) است که مقام ایشان در قبال خداوند و اهل‌بیت (ع) را در حد یک حیوان تنزل می‌دهد. بنابراین کسی که می‌گوید «انا کلب الحسین» هم خود را ضایع و تحقیر می‌کند و هم باعث ناراحتی اباعبدالله(ع) می‌شود. شیعه باید همچون ابوالفضل، مطیع و نگهبان حقیقی حریم اهل‌بیت (ع) شود؛ این سخنان وهن‌آلود هیچ نسبتی با آموزه‌های قرآنی و روایی ندارد.

 

هدیه، شکارچی دوست


رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فرموده است: «عد من لا یعودک و اهد من لا یهدى لک» به عیادت کسى برو که از تو عیادت نکرده است و براى کسى هدیه ببر که براى تو هدیه و سوغات نیاورده است.

چه خوب است که دیدارها، همراه با تحفه و هدیه‏اى باشد، تا لذت‏بخش‏تر و مودت‏آمیزتر گردد.

اصل هدیه، جلب محبت و مودت مى‏کند، اگر در دیدارهاى پس از مسافرت و زیارت باشد، چه بهتر و بیشتر!

از مولایمان على علیه‏السلام است: «الهدیة تجلب المحبة»؛1 هدیه، دوستى مى‏آورد.

این کار، هم بازگشت از سفرها را شیرین مى‏سازد، هم در یادها زنده نگه مى‏دارد و خاطره‏انگیز مى‏شود. چه بسیار کسانى که خاطره‏ى شیرین یک سفر را تنها از رهگذر هدیه و سوغاتش در یاد خود نگه داشته‏اند. عیدى گرفتنهاى دوران کودکى و جوایزى که دانش‏آموزان دریافت مى‏کنند، اغلب جزء شیرین‏ترین و فراموش نشدنى‏ترین خاطرات زندگى آنهاست.

وقتى افراد یک خانواده، چشم به راه بازگشت مسافرشان از «حج»، «مشهد»، شهرهاى داخلى یا سفرهاى خارجى باشند، هنگام آمدنش کلمه‏ى «سوغات»، شیرین‏ترین وردى است که بر زبان هایشان جارى مى‏شود و بر خاطرشان مى‏گذرد. از این طریق، خانواده نیز خوشحال مى‏شوند.

سوغات آوردن(اگر در حد و حدود مناسب و در شأن انسان باشد) سنتى اسلامى است و نشانه‏ى آن است که «مسافر»، در سفر هم به یاد آنها بوده است.

مهم، اصل هدیه و سوغات است، قیمت آن چندان مهم نیست. یعنى ارزش معنوى و عاطفى هدیه جاى توجه است، نه ارزش مادى و ریالى آن.

گاهى یک شیشه عطر، یک تسبیح و سجاده، یک کتاب و مجله، یک دست کفش و لباس، یک کیف و جوراب، یک شیرینى و میوه‏ى محلى از محل سفر و... حلاوتى فراموش نشدنى پدید مى‏آورد.

هدیه، هر چه باشد

لازم نیست سفر، حتما طولانى یا به جاهاى دور باشد، تا «هدیه» بطلبد!

و ضرورت هم ندارد که سوغات، گران بها و داراى ارزش مادى بالا باشد! گفتیم که خود سوغات و هدیه‏ى سفر، ارزشى معنوى و اخلاقى دارد، هر چند قیمتش نازل و مقدارش اندک باشد.

بشنویم از اسوه‏ اخلاق، حضرت رسول صلى الله علیه و آله که فرمود: «اذا خرج احدکم الى سفر ثم قدم على اهله فلیهدهم ولیطرفهم ولو بحجارة»؛2

هر گاه یکى از شما به سفر رفت، هنگامى که به سوى خانه و خانواده‏اش برمى‏گردد، حتما برایشان هدیه و سوغات آورد، حتى اگر شده، سنگى باشد!...

امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «محبوب‌ترین برادران نزد من، کسی است که عیب‌هایم را به من هدیه دهد.»

روشن است که هدف آن حضرت، آوردن سنگ نیست، بلکه مى‏خواهد بفرماید، هدیه، هر چند ارزان و ناچیز هم باشد، «موضوعیت» دارد و خوب است که مرد خانه و بزرگ خانواده، دست خالى و بى‏سوغات به خانواده‏اش برنگردد.

البته اگر سفر، سفر معنوى باشد(مانند حج، عمره، سوریه، مشهد و...) از مسافر آگاه و مکتبى انتظار مى‏رود که رهاوردهاى معنوى از این سفر براى خانواده و دوستان بیاورد و دریافتها، معرفتها، آموختنیهاى سفر را به عنوان یک «ارمغان» براى دیدار کنندگانش بازگو کند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خویش قرار دهد.

متأسفانه این گونه تحفه‏ها بسیار اندک است و زائران ما، کیف و چمدان خویش را از هر چیز پر مى‏کنند، جز خاطرات معنوى و رهاوردهاى روحى و تربیتى؛ مگر کسانى انگشت شمار، که خداوند بر شمارشان بیفزاید.

نباید در دادن هدیه و بردن سوغات یا رفتن به عیادت بیمار، حساب عوض و جایگزین آن را کرد. گلایه از اینکه چرا ما که به عیادتش رفتیم، او به عیادت ما نیامد، کم‏ظرفیتى است، یا اگر کسى هنگام بیمارى‏تان از شما عیادت نکرد، شما «مقابله به مثل» نکنید و کریم و بزرگوار باشید.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده است: «عد من لا یعودک و اهد من لا یهدى لک»3

به عیادت کسى برو که از تو عیادت نکرده است و براى کسى هدیه ببر که براى تو هدیه و سوغات نیاورده است.

و... اخلاص و وسعت نظر و بزرگ‏منشى، از همین جاها شناخته مى‏شود!...

هدیه دادن به یکدیگر

حضرت علی(ع): «نعم الهدیة الموعظة؛ بهترین هدیه، موعظه و پند است»4

راهنمایی برای اصلاح رفتار، هدیه‌ای خوانده می‌شود که برادران دینی به یکدیگر می‌بخشند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «محبوب‌ترین برادران نزد من، کسی است که عیب‌هایم را به من هدیه دهد.»5 (مرا از آنها آگاه کند) بدین ترتیب، از دیدگاه این امامان، موعظه بهترین هدیه مردم به یکدیگر است.

باز به فرموده حضرت علی(ع): هر کس نیکی و احسان گذشته را با هدیه و نیکی جدید استوار و محکم نسازد، نیکی و احسان گذشته‌اش معیوب می‌شود و جانشین آن را نادرست انتخاب کرده است.6

یکی از اموری که میان انسان‌ها الفت و دوستی پدید می‌آورد، هدیه دادن است و تکرار هدیه دادن نیز راهی برای تقویت و ادامه روابط دوستانه به شمار می‌رود.

بی‌توجهی به امر هدیه و تقویت نکردن روابط دوستانه از راه هدیه دادن، یا رد کردن هدیه‌های دوستان و قدردانی نکردن از آنها، نشانه دور بودن فرد از آموزه‌های معصومین(ع) است.

در اسلام، آداب و سنت‌های نیکو و ارزشمندی پیرامون روابط اجتماعی و دیدارها وجود دارد که یکی از آن ها، هدیه دادن است. در عین حال، با وجود تأکید فراوان اسلام بر این امر، تنها افراد کمی، در سفر یا حتی در شهر خود به یاد نزدیکان و دوستان خود هستند.7

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

[1].غررالحکم، ج 7، ص 421

[2]. مکارم الاخلاق، طبرسى، ص 266؛ بحارالانوار، ج 79، ص 283

[3]. کنز العمال، متقى هندى، حدیث شماره‏ى 25150

[4]. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1366، ج 2، ص 770.

[5]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 250.

[6]. غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 699.

[7]. طوبی ، شماره 30

پایداری، راز موفقیت


جناب آخوند ملا حسینقلی (همدانی) بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. خود آن جناب گفت: در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا اینکه روزی در نجف در جایی نشسته بودم، کبوتری را دیدم که بر زمین نشست و پاره نان بسیار خشکیده‌ای را به منقار گرفت، هر چه نوک می‌زد خُرد نمی‌شد، پرواز کرد و رفت و نان را رها کرد، پس از چندی دوباره به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و خرد نشد، باز برگشت و بعد از مدتی بالاخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و خورد. از این عمل کبوتر فهمیدم که اراده و همت برای [تکان دادن و پیشرفت] انسان لازم است.


 صادق حسن زاده، کلید خوشبختی، ص 57

پرسشگری شیعیان


محمد لگنهاوزن می‌گوید:

 «من در کودکی، در کلاسهای تعلیمات دینی کلیسا شرکت می‌کردم. یک روز بعد از اتمام کلاس، پدرم از من پرسید که چه چیزی به شما گفتند. من درسهای آن روز را برای پدرم توضیح دادم. پدرم به من گفت: هرچه که آنها به تو می‌گویند، باور نکن. سعی کن خودت فکر کنی.» لگنهاوزن روحیه نفوذ ناپذیری خود را مدیون پدر می‌داند و چنین تصور می‌کند که حتی اکنون نیز مدیون همان روحیه است. گری لگنهاوزن در سال 1953 در شهر نیویورک آمریکا متولد شد. در سال 1983 دکترای خود را در رشته فلسفه از دانشگاه بوستون گرفت و تا سال 1989 م به تدریس مقدمه منطق، مقدمه فلسه، زیبایی شناسی، علم اخلاق، فلسفه مذهب و متافیزیک پرداخت. گری، بعدها مسلمان می‌شود و نام «محمّد» را برای خود انتخاب می‌کند. او «تشیع» را بر می‌گزیند و آن را منطبق با روحیه سخت پذیر و جستجوگر خود می‌داند. لگنهاوزن (که از اسمش پیداست باید اجداد آلمانی داشته باشد) ، بعدها در مقاله‌ای که در یک نشریه فلسفی چاپ لندن منتشر کرد، توضیح داد که چگونه از دنیای اگزیستانسیالیسم به اسلام، مهاجرت نموده است.

لگنهاوزن می‌گوید: 

«وقتی به دین اسلام علاقه پیدا کردم و به جلسات مختلف مسلمانها رفتم و با مسلمانان درباره مسائل مختلف بحث کردم، چیزی که برای بنده خیلی خیلی جالب بود، این بود که شیعیان سؤالات بسیار خوبی داشتند. سؤال درباره اینکه چطوری می‌توانیم از منابع دینی استفاده کنیم و شیوه زندگی کردن در جامعه امروز را بیابیم؟ چطور باید قرآن را در شرایط امروز بفهمیم؟ و... وقتی که با شیعیان بحث می‌کردم، می‌دیدم که دیدگاههای مختلفی در مورد این سؤالها دارند و آنها از منابع متفاوتی استفاده می‌کنند. یک بار رفتم به جلسه گروهی از برادران اهل سنت که بحثشان در مورد تفسیر قرآن بود. بنده همین نوع سؤالها را داشتم، که فلسفه حکم این آیه چیست؟ آنها وحشت کردند و گفتند که نباید این سؤالات را بپرسی! یک حالاتی را در بعضی از آنها مشاهده می‌کردم که می‌گفتند: نباید بپرسی، گناه دارد، وظیفه ما فقط این است که قبول کنیم که این حرف خداست و آن را اطاعت کنیم، فهم معنا و تفسیر آن، کار ما نیست.» 

سیری در اخبار و تحلیلها، معاونت سیاسی تیپ 83 رزمی تبلیغی امام جعفر صادق علیه السلام، سال یازدهم، ش 1، 24/2/86.


پدر یتیمان


حبیب بن ابی ثابت می‌گوید: مقداری عسل به بیت المال آوردند، حضرت علی علیه السلام دستور داد، یتیمان را حاضر کردند. در موقعی که عسل را بین افراد مستحق تقسیم می‌فرمود، خود شخصا به دهان یتیمان عسل می‌گذارد.

عرض کردند: این عمل برای چیست؟ فرمود: «امام پدر یتیمان است و من عسل به دهان آنها می‌گذارم و به جای پدران از دست رفته آنها، عطوفت پدری می‌کنم.‌» 

بحار الانوار، ج 9، ص 526؛ کودک، محمد تقی فلسفی، ج 1، ص 260.