-
خلاصه دانشها
شنبه 29 اسفندماه سال 1394 23:40
دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت : چرا به جای تحصیل علم ، چوپانی می کنی ؟ چوپان در جواب گفت : آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام . دانشمند گفت : خلاصه دانشها چیست؟ چوپان گفت : پنج چیز است : تا راست تمام نشده ، دروغ نگویم . تا مال حلال تمام نشده ، حرام نخورم . تا از عیب و گناه خود پاک نگردم ، عیب مردم نگویم...
-
آزادی
جمعه 28 اسفندماه سال 1394 16:06
داستان شرط آزادی یکی از بزرگان به غلامش گفت: از مال خود گوشتی بستان و از آن طعامی ساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شاد شد. گوشتی خرید و بریانی ساخت و پیش او آورد . خواجه خورد و گوشت را به غلام سپرد . دیگر روز گفت: بدان گوشت، آبگوشتی زعفرانی تهیه کن تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام فرمان برد. دوباره تکه گوشت را به...
-
وصیت سگ !!!
جمعه 28 اسفندماه سال 1394 07:46
وصیت ﺳﮓ؛ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ! ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ؛ ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ...
-
ناموس؟؟!!
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 11:24
-
پاپی!
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 11:20
-
پاسخ به شیطان
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 11:02
آورده اند که عارفی در دل شب به قصد مناجات با حضرت حق جل و علا بر سجاده نشست ؛ در این هنگام شیطان به هیبت انسانی بر وی ظاهر شد ، لیکن عارف او را شناخته و آیه استعاذه بر زبان جاری ساخت. شیطان گفت تو ابتدا بر اساس رسالت و وظیفه ، مرا انذار داده و سؤالات و ابهامات مرا پاسخ ده ؛ اگر من عناد ورزیدم آنگاه مرا از خود بران....
-
منو بپوشون!
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 10:24
منو بپوشون! با چادر خیلام راحت تره در عجبم از مردانی که ماشینشون رو می پوشونن (میخان کسی به اون دست نزنه) اما زن ودخترشون رو برای استفاده عموم آزاد می گزارن عزیزم مگه اتوبوس شرکت واحده ! که همه می تونن سوارش بشن
-
خدا نامحرمه!
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 09:31
فقط خدا نامحرمه!
-
سؤال کفار از امام علی(علیه السلام)
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 09:29
سؤال کفار از امام علی(ع) در چه سال و تاریخی خدایت به وجود آمد؟! امام فرمودند: خداوند وجود داشته قبل از وجود آمدن زمان و تاریخ و هرچیزی که وجود داشته. کفار گفتند: چطور ممکن است؟! هرچیزی که به وجود آمده یا قبلش چیزی بوده که از او به وجود أمده ویا تبدیل شده؟! امام علی (ع) فرمودند: قبل از عدد ٣ چه عددی است؟ کفار گفتند: ٢...
-
خود را در محاصره قرار دهید
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 09:04
افلاطون : اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ . ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ . . . ! ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند. خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید
-
دلت پاک باشد
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 08:44
بابا دلت پاک باشد. دل پاک باشد ، کافی است! نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط میگفت: «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوالصَّالِحات»، یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت
-
ﺗﺴﻠﯿـﻢ ﻫـﺮﮔـﺰ!
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 08:35
جـانـبـازی ﺍﺳـﺖ ﺑـﺮﺍﯼ ﺧـﻮﺩﺵ ﺍﯾـﻦ ﭼـﺎدر ﻣـﻦ! ﺩﺭ ﺑـﺮﺍﺑـﺮ ﺗـﺮﮐﺶ ﻫـﺎﯼ ﻧـﮕـﺎﻩ ﻣﺴـﻤـﻮﻡ ﺗـﮑـﻪ ﺗـﮑـﻪ ﻣـﯽ ﺷـﻮﺩ! ﺍﻣـﺎ ﺗﺴﻠﯿـﻢ ﻫـﺮﮔـﺰ!
-
خاطر خواه زیاد داری؟
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 08:32
-
تقوا قطبنمای انسان است
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1394 13:11
حضرت آیت الله حائری شیرازی: در کشتی، بعد از درنوردیدن مسافتی کوتاه از ساحل، به هر طرف نگاه کنید، بالای سرتان یا ابر است یا آسمان. در زمانهای قدیم، از ستارهها برای شناختن راه استفاده میکردند اما به محض ابری شدن هوا، کشتی دیگر نمیداند به کدام سمت میرود. چینیها دیدند عقربه مغناطیسی به سمت خاصی میایستد و از اینجا...
-
گیوه های خاکیه پدرم رو بوسیدم
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1394 12:42
چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن. استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری درسها... بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت:...
-
کمر امام رضا علیه السلام را میشکنی!
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1394 09:48
آیتالله مظاهری حفظه الله روایتی کمرشکن از حضرت رضا(ع) است که : یک کسی آمد خدمت حضرت و گفت یابن رسول الله! التماس دعا. حضرت فرمودند چه میگویی؟ با کارهایت (معصیتها) کمر مرا میشکنی! و بعد فرمودند که اینها را ما میبینیم و بعد فرمودند که مگر قرآن نخواندی: اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ...
-
سگا گوشتا رو نخوردن؟
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 14:02
یه معلم خیلی خوب داشتیم که از خوش اخلاق ترین های عالم بود. اواخر دوره ی خدمتش بود و حسابی آروم و متین و دوست داشتنی، جوری که ما با همه ی بچگیمون هرگز نمیخواستیم ناراحتیشو ببینیم و همه ساکت مى نشستیم و با ولع به حرفاش گوش میکردیم. همیشه میگفت : هر سوالی دارید بپرسید. بلد نباشم هم میرم مطالعه میکنم میام بهتون میگم....
-
دیشب حضرت فاطمهی زهرا(سلام الله علیها) به خوابم آمد
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 13:55
یک داستان واقعی تابستان 1363 که در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردم که در حال درو کردن گندمهایشان بودند. فرماندهی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندمهای آن پیرزن را درو کنیم. به او گفتم: چه بهتر از این! شما بروید گروهان خود را...
-
مهربان باش!
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 12:58
مهربان باش! یک سنگ ریزه از اسمش پیداست، یعنی ریز است، ناچیز است. اما اگر همین سنگ در جوراب یا کفشت باشد. تو را از رفتن و حرکت باز می دارد. بعضی چیزها ریز است نا چیز است. اما انسان را از حرکت در راه خدا و به سمت خوبی ها باز می دارد. یکی ازآنها نامهربانی نسبت به پدرومادراست، هرچند کم باشد و درحد گفتن اُف باشد. این حرف...
-
آخرین مدل ماشینم چیه؟
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 11:36
کنار خیابان وایستاده بودم باخودم گفتم: آخرین مدل ماشینی که در آینده سوار میشم چیه؟؟؟ همون لحظه یه آمبولانس نعش کش از بغلم رد شد. روش نوشته بود فکرشو نکن، آخرش مسافر خودمی
-
لطفاً افرادی را که کار میکنند نخورید
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 11:13
پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید". آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته...
-
تلفن به صاحب کار
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 10:13
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره . مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟ » زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم...
-
بابا دستمو بگیر
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 10:02
قشنگه، بخونین!!! دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر. پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم. دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن...
-
دعای حضرت زهرا علیهاالسلام در آخرین روزها...
شنبه 22 اسفندماه سال 1394 13:06
دعای حضرت زهرا علیهاالسلام برای شیعیان، در آخرین روزها... مرحوم شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی در کتاب (کَوکبُ الدُّرّی فی احوال النَّبیّ و البتولِ و الوصیّ) می نویسد: اسماء بنت عُمَیس نقل می کند: که فاطمه علیهاالسلام را در روزهای آخر دیدم که غسل کرده و با خدا این گونه مناجات می کرد: إلهى وَ سَیِّدی! أسْئَلُکَ...
-
امام زمان ما را فراموش نمی کند
شنبه 22 اسفندماه سال 1394 12:07
علامه مجلسی - جلد 53 کتاب بحارالانوار صفحه 175 از حضرت مهدی (عج) نقل شده که فرمود: إنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَلَوْلا ذلِک لَنَزَلَ بِکُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَکُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ ؛ ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و شما را فراموش نمى کنیم،...
-
عاقبت شیطان
شنبه 22 اسفندماه سال 1394 10:58
-
لطفا احتیاط کنید!
شنبه 22 اسفندماه سال 1394 10:51
-
گفتگوی حضرت زهرا(س) با عزرائیل
شنبه 22 اسفندماه سال 1394 10:28
ماجرای گفتگوی حضرت زهرا(س) با عزرائیل از ابن عباس روایت شده: رسول خدا هنگام بیماری لحظهای بیهوش گردید، در آن هنگام در خانه کوبیده شد. فاطمه علیها السلام فرمود: کیستی؟ کوبنده در گفت: مرد غریبی هستم آمده ام از رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسشی کنم! آیا اجازه می دهید به محضرش برسم؟ فاطمه علیها السلام فرمود: بازگرد، خدا...
-
جوراب کهنه
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1394 09:36
حرف دل شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر...
-
لعنت بر شیطان
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1394 10:42
لعنت بر شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را...