آرامش یافتن

امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام فرمود:                                                                                                                  

به دنیا آرامش یافتن در حالى که ناپایدارى آن مشاهده مى‌گردد، از نادانى است،

و کوتاهى در اعمال نیکو با وجود یقین به پاداش آن، زیانکارى است،                                                                                             

و قبل از آزمودن اشخاص، اطمینان پیدا کردن از عجز و ناتوانى است.

متن حدیث:

و قَالَ علیه‌السلام اَلرُّکُونُ إِلَى اَلدُّنْیَا مَعَ مَا تُعَایِنُ مِنْهَا جَهْلٌ وَ اَلتَّقْصِیرُ فِی حُسْنِ اَلْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَیْهِ غَبْنٌ وَ اَلطُّمَأْنِینَةُ إِلَى کُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ اَلاِخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ.

"نهج البلاغه،حکمت 384"                                                                                                                                                                                                

حکایت بهلول از ملک و سلطنت

حکایت بهلول از ملک و سلطنت

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد.
خلیفه گفت: مرا پندی بده!
بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟
گفت : ... صد دینار طلا.
پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهی‌ام را.
بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و دفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.

شیطان در ماه رمضان به غل و زنجیر کشیده می شود

پرسش:

اگر شیطان در ماه رمضان به غل و زنجیر کشیده می شود چرا باز هم در ماه رمضان مرتکب گناه می شویم؟

پاسخ:

شیطان برای همگان در بند می شود، اما اعمال و رفتار ما، سبب آزادی او می شود و به همین سبب می تواند بر روی ما اثرگذار باشد.
حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى ماه رمضان فرا رسید، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله برخاست و خداوند را حمد گفت و ستایش کرد، سپس فرمود: اى مردم، خداوند شما را از دشمنان جن و انس شما حمایت کرد و فرمود: «مرا فراخوانید تا براى شما اجابت کنم، و به شما وعده اجابت داد، بدانید براستى خداوند (عزّ و جلّ) بر هر شیطان سرکش، هفت تن از فرشتگانش را گمارده است و تا زمانى که این ماه شما [ماه رمضان‏] سپرى نشده است نمى‏ توانند آزاد گردند.[۲]

اما عده بسیاری، تاثیر شیطان بر خود در این ماه را تجربه کرده و می کنند. بنابراین روشن است که جنود شیطانی به طور کامل غیر موثر نمی ‌شوند. و همچنان توانایی ایجاد انحراف هایی دارند. و در تبیین چگونگی تاثیر شیطان، علیرغم روایات بیان کننده محبوس شدن شیطان چند احتمال می توانیم طرح کنیم:

  سبب حبس شدن شیطان، عمل روزه‌ داری است چرا که گرسنگیِ ناشی از روزه، راه ورود شیطان را مسدود می ‌کند کما اینکه پیامبر (ص) می‌ فرمایند: شیطان مانند خون در انسان جارى مى‌‏شود، پس با گرسنگى، مجارى او را تنگ کنید.[۳] در واقع محدود شدن شیطان برای هر کس به میزان اثرگذاری روزه اوست. و کسانی که روزه نمی گیرند یا آداب آن را به خوبی رعایت نمی ‌کنند، شیطان در مقابل شان محدود نیست و به همین جهت تاثیر شیطان را احساس می کنند. در واقع محبوس شدن شیاطین برای عده‌ ای مخصوص است.

 شیطان برای همگان در بند می شود، اما اعمال و رفتار ما، سبب آزادی او می شود و به همین سبب می تواند بر روی ما اثرگذار باشد. و روایت ذیل می تواند بر این مطلب دلالت داشته باشد:

پیامبر (ص) می فرمایند: ای مردم در این ماه درهای بهشت باز است، از خداوند بخواهید آن را بر شما نبندد، و درهای آتش بسته است از پروردگارتان بخواهید آن را بر شما باز نگرداند، و شیاطین را بسته‌اند، از پروردگارتان تقاضا کنید که آنها را بر شما مسلّط نگرداند.[۴] و حتی رفتار ما در قبل از ماه مبارک رمضان نیز می تواند در این باره موثر باشد.[۵]

 منظور از در بند شدن شیاطین، در بند شدن همه آنها نیست. کما اینکه در بعضی از روایات تعبیر شیطان با الفاظی نظیر "مرید"[۶] مقید شده است. و سید بن طاووس نیز این احتمال را با وجوه مختلفی ذکر کرده است. از جمله اینکه شاید هر ماه، شیاطین مخصوص به خود داشته باشد و تنها شیاطین مخصوص ماه رمضان در بند می شوند اما سایر شیاطین همچنان مشغول فعالیت خویش هستند. یا اینکه اگر چه شیاطین در بند می شوند، اما ابلیس همچنان آزاد بوده و به فعالیت خویش می پردازد.[۷]

علاوه بر اینکه تنها عامل موثر در انجام گناه، شیطان نیست و انسان نباید از تاثیر نفس اماره خود غافل شود.

[۱]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۲، ص۷۱، ح ۳۳۱.

[۲]. وسائل الشیعة،  ج‏۱۰، ص ۳۰۴، ح ۱۳۴۷۷.

[۳]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،  ج‏۱۶، ص۲۲۰،  ح۱۹۶۵۰.

[۴]. أمالی الصدوق، ص۹۵، المجلس العشرون.

[۵]. ر.ک: الإقبال‏ بالأعمال الحسنة فیما یعمل ‏مرة فی‏ السنة،ج۱، ص  ۷۳.

[۶]. وسائل الشیعة، ج‏۱۰، ص ۳۰۴، ح ۱۳۴۷۷.

[۷]. ر.ک: الإقبال‏ بالأعمال الحسنة فیما یعمل ‏مرة فی‏ السنة،ج۱، ص  ۷۳.

" اندر حکایت پیری مار و تدبیر او "

" اندر حکایت پیری مار و تدبیر او "
آورده‌اند که ماری پیر شد و توان شکار کردن را از دست داد. از سرنوشت خود اندوهگین شد، که بدون توان شکار کردن، چگونه‌می‌توانم زندگی کنم؟ با آن‌که می‌دید جوانی را نمی‌توان به‌دست آورد، اما آرزو می‌کرد که‌ای‌کاش همین پیری نیز ماندنی ‌بود. پس به کنار چشمه‌‌ای که در آن قورباغه‌های بسیاری زندگی می‌کردند و یک سلطان کامکار داشتند، رفت و خود را مانند افسردگان و اندوه‌زدگان نشان داد. قورباغه‌ای از او دلیل اندوهش را پرسید! مار گفت: «چرا اندوهگین نباشم که زنده‌بودن من در شکار کردن قورباغه بود، اما امروز به یک بیماری دچار شده‌ام که اگرهم قورباغه‌ای شکار کنم، نمی‌توانم آن را نگه‌داشته و بخورم.»
قورباغه پس از شنیدن این سخن به نزد حاکم رفت و مژده‌ی این کار را به او داد. سلطان مار را به نزد خود خواند و از او پرسید که چرا دچار این بیماری شده‌ایی؟ مار گفت، روزی می‌خواستم که یک قورباغه را شکار کنم، قورباغه گریخت و خود را به خانه‌ی زاهدی انداخت. من او را تا خانه‌ی زاهد دنبال کردم، خانه تاریک بود و پس زاهد هم در خانه نشسته بود.من انگشت پسر را به گمان این که قورباغه است نیش زدم و او مرد. زاهد نیز، مرا نفرین کرد و از خدا خواست تا خوار و کوچک شوم، به گونه‌ای که سلطان قورباغه‌ها بر پشت من نشیند و من توان خوردن هیچ قورباغه‌ای را نداشته باشم. سلطان قورباغه‌ها با شنیدن این سخن خوشحال شد بر پشت مار نشست. سلطان با آن کار خود را بزرگ و نیرومند می‌پنداشت و بر دیگران فخر می‌فروخت.
پس از گذشت چند روز مار به سلطان گفت: «زندگانی سلطان دراز باد، مرا نیرویی نیاز است که با آن زنده بمانم و در خدمت به تو، روزگار را سپری کنم.» سلطان گفت: «درست می‌گویی، هر روز دو قورباغه برایت آماده می‌کنم که بخوری.» پس مار هر روز دو قورباغه می‌خورد و چون در این کاری که انجام می‌داد سودی می‌شناخت، آن را دلیل خواری خود نمی‌‌پنداشت.
کلیله و دمنه- اندر حکایت پیری مار و تدبیر او

تلنگر:
استاد ابراهیمی دینانی: عالَم هر کسی آن است که به آن می اندیشد...

غلبه بر نفس

غلبه بر نفس

روزی حضرت علی (ع) از درب دکان قصابی می گذشت.
قصاب به آن حضرت عرض کرد:
یا امیرالمؤمنین! گوشتهای بسیار خوبی آورده ام. اگر میخواهید ببرید.
فرمود: الآن پول ندارم که بخرم.
عرض کرد من صبر می کنم پولش را بعداً بدهید.
فرمود: من به شکم خود می کویم که صبر کند اگر نمی توانستم به شکم خود بگویم از تو می خواستم که صبر کنی ولی حالا که میتوانم به شکم خود می گویم که صبر کند.
آری، خاصیت نفس اماره این است که اگر تو او را وادار و مطیع خود نکنی او تو را مشغول و مطیع خود خواهد ساخت. ولی علی(ع) که در میدان جنگ مغلوب عمرو بن عبدودها و مرحب ها نمی شود، به طریق اولی و صد چندان بیشتر هرگز بر خود نمی پسندد که مغلوب یک میل و هوای نفس گردد.گفتارهای معنوی، ص 262 .