مغزی اماده برای جذب

مدیر یک کارخانه کفش دوزی یکی از بازار یابهای خود را برای بررسی به یکی از سرزمین های دور فرستاد. او با مشاهده این که غالب مردم کفش به پا ندارند تعجب کرد و طی گزارشی به مدیر خود نوشت: اینجا فرهنگ کفش پوشی وجود نداشته و بازار مناسبی برای شرکت ما نیست اما بازاریاب دیگری از طرف شرکت از همان محل بازدید و در گزارش خود نوشت: موقعیت اینجا عالی است. اینجا سرزمینی است بکر و اماده کشت و بهترین بازار برای فروش محصولات ماست.
حق با بازاریاب دوم بود و اقدام به موقع شرکت، سود هنگفتی را برای ان شرکت فراهم ساخت.
ناپلئون هیل :
پیروزی از آن کسانیست که مغزی اماده برای جذب دارند.                                                                                                                               

مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

شاعری نزد امیر دزدها رفت و او را با اشعار خود ستود، امیر دزدها دستور داد، تا لباس او را از تنش بیرون آورند و او را برهنه از ده بیرون کنند. دستور امیر اجرا شد، شاعر بیچاره در سرمای زمستان با بدن برهنه از ده خارج شد. در این میان سگهای ده به دنبال او می رفتند، او می خواست سنگی از زمین بردارد و آنها را از خود دور سازد، سنگی را دید که در زمین یخ زده بود؛ دست بر آن سنگ انداخت تا آن را از زمین بردارد، ولی آن سنگ بر اثر یخ زدگی، از زمین کنده نمی شد. او از جدا کردن سنگ، عاجز و ناتوان گشت و گفت:                                                  

این مردم چقدر حرامزاده هستند، که سگ را برای آزار مردم رها کرده اند ، و سنگ را در زمین بسته اند؟

امیر دزدها از دریچه اتاقش سخن ناهنجار شاعر را شنید و خندید و گفت:                                                  

ای شاعر! از من چیزی بخواه تا به تو بدهم.

شاعر گفت: من لباس خودم را می خواهم. از عطای تو به همین خشنودیم که ما را برای کوچ کردن از اینجا آزاد بگذاری.
امیدوار بود آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان
دل امیر دزدها به حال شاعر بینوا سوخت، لباس او را به او باز گردانید، به علاوه روپوش پوستینی با چند درهم به او بخشید.
گلستان سعدی                                                                                                                                                                                                    

ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ.

ﻣﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﺯﺁﺷﻮﺏ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ،
ﺩﺭﻳﺎﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ ﻭﺁﻧﻬﺎﺻﻴﺪ ﺗﻮﺭ ﺻﻴﺎﺩﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ.
ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ.
ﺍﺯﺧﺪﺍ،ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ،
ﻧﻪ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺁﺭﺍﻡ.
* ﺩﻟﺘﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺭﺍﻡ *....

فقط یک ایرانی می تواند علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد!

فصل پروانه ها:

 فقط یک ایرانی می تواند علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد!
 
آیا مردم کشورهای اروپای مسیحی و قارۀ آمریکا هیچ گاه به فلسطینی بودن حضرت مسیح ع و آسیایی بودن دین شان فکر کرده اند تا به خاطر عرق ملی و تعصبات ناسیونالیستی دینشان را کنار بگذارند؟!

آیا یهودیان اروپا و اسرائیل و آمریکا تا به حال نسبت به مصری بودن حضرت موسی ع و آفریقایی بودن دین خود تعصب به خرج داده اند و دین دیگری انتخاب کنند؟!

پس چرا وقتی همین یهودیان و مسیحیان به خاطر ترس از فراگیر شدن مکتب اسلام، بحث عربی بودن دین اسلام را مطرح می کنند عده ای از ایرانیان ساده و ناآگاه به نشر این مطالب می پردازند؟!

آیا این فقط به خاطر کثرت هجمه های فرهنگی علیه ایران و ایرانی است یا آنکه سادگی و ناپختگی ما ایرانی ها نیز در این مساله دخالت دارد؟!

فقط در ایران است که گاه برخی، گوهر دست خود را از گردوی در دست دیگران کمتر می پندارند!
آیا خداوندی که حضرت ابراهیم را در عراق به نبوت برگزید باید خداوند عراقی دانست؟!

آیا خداوندی که حضرت موسی را در مصر به نبوت برگزید باید خداوند مصری یا آفریقایی دانست؟!

آیا خداوندی که حضرت عیسی را در فلسطین به نبوت برگزید باید خداوند فلسطینی دانست؟!

آیا خداوندی که اصحاب کهف را در یونان برگزید ، باید خداوند را یونانی دانست؟!

آیا خداوندی که زرتشت را در ایران برگزید باید خداوند را ایرانی دانست؟!
پس چرا خداوندی که حضرت محمد ص را در عربستان به نبوت برگزید خداوند عربی و دین اسلام را دین عربی می نامند؟!

چرا یهودیان و مسیحیان، خداپرستی در اسلام را عرب پرستی می نامند اما خود یهودیت را آفریقایی پرستی نمی دانند و مسیحیت را آسیایی پرستی نمی خواند؟

 چرا فقط یک ایرانی می تواند علیه مذهب خودش مطلب نشر دهد!
حالا میفهمی که چرا باید
 سال 1984 کنگره ای با حضور 300 دانشمند درجه1 شرق شناس از تمام جهان و یهودیا تو دانشکده تاریخ دانشگاه تل آویو با رهبری برومبرگ و زوینس و مایکل فیشر و برنارد لویس و کرامر ، برای پیدا کردن راهی برای نابود کردن مردمی که نتونستن مثل ملتهای دیگه به استعمار بگیرنشون (خصوصآ و خصوصآ ایرانیا) برگزار بشه و بعد از ارائه 30 مقاله تو 3 روز به این نتیجه برسن که تا وقتی این مردم از قیام کربلا درس میگیرن و به انتظار قیام امام دوازدهم نشستن و تلاش میکنن ، هیچ راهی برای مقابله باهاشون ندارن ! پس باید لفظ "یا حسین" و "یا مهدی" رو ازشون بگیرن!
و با ریختن دامن های کوتاه به سر دختراشون به جای بمب به سر پسراشون اونهارو فاسد کنن و با شبهه های جورواجور و تحریف و ارائه تاریخ دلخواه و تحریک تعصبات نژادی به سرشون هجوم ببرن , تا دیگه دختری نباشه که با الگو گیری از حیا و غیرت و اخلاق فاطمی , بچه ای رو چنان مادری کنه که به تقدس مردانگی و ایثار به سرش سربند
 "یا حسین" ببنده و از ناموس و کشور و آرمانش ، جلوی ۳۴ کشور به سرکردگی امریکا و اسراییل و با اهرم صدام ، ۸ سال مقاومت و دفاع کنه...
حالا بند های پروتکول های اسراییل قابل فهم میشه که
""" اگر ایران رو میخواهید ، تشیع رو از اونها بگیرید"""                                                                                                                                                                                      

ماه مبارک رمضان

رهبر کبیر انقلاب امام روح الله الموسوی الخمینی رحمة الله علیه
مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون کنید!
اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مى‏شود روزه‏اى که از شما خواسته‏اند، محقق نشده است.
اگر دیدید کسى می ‏خواهد غیبت کند،
جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده‏ایم که در این سى ‏روز ماه مبارک رمضان،
از امور محرمه خود دارى ورزیم.»
و اگر نمى‏توانید او را از غیبت ‏باز دارید،
از آن مجلس خارج شوید! ننشینید
 و گوش کنید! باز تکرار می کنم
 تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و
 همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید.

توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان
 عمل کنید; فقط دعا خواندن نباشد،
دعا به معناى واقعی ‏اش باشد.
منبع:صحیفه امام، جلد ۲ - صفحه ۳۹۰