چرا امام زمان «عج» را نمیبینیم
روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟
عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد.
آیا الان میتوانید مرا ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم.
عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟
شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.
عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید امام زمان را بینید؟!
چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناهان و نافرمانیها به امام زمان پشت کردهایم و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم.
نامه امام زمان ( عج ) به شیخ مفید ( ره ) راجع به شیعیان
امام_زمان ( عج ) در نامه ای به شیخ مفید میفرمایند :
سعی کنید اعمال شما ( شیعیان ) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد.
و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد.
و دیگر در آن هنگام توبه فایده ای ندارد و سودی نبخشد عدم التزام به دستورات ما، موجب می شود
که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.
احتجاج ، ج ۲ ، ص ۵۹۷
بحارالانوار ، ج ۳ ، ص 175
ﺍﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ،
ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟
جواب با شما...
نگذارید گوشهایتان شنونده چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم.ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم.و رو به سوی بهشت داریم؛ نکند با افکار ،رفتار و عاداتمان خود را محروم کنیم.
نقل کرده اند که: شخصی از اهل تفکّر و مراقبه در گوشهای از صحن حضرت رضا علیه السّلام نشسته و در دریائی از تفکّر فرو رفته بود، یکمرتبه حالی به او دست داد و صورت ملکوتی افرادی را که در صحن مطهّر بودند مشاهده کرد؛ دید خیلی عجیب و غریب است.
صورتهای مختلف زننده و ناراحت کننده از اقسام صور حیوانات، و بعضی از آنها صورتهائی بود که از صورت چند حیوان حکایت میکرد. درست مردم را تماشا کرد؛ در بین این جمعیّت کسی نیست که صورتش سیمای انسان باشد، مگر یک نفر سلمانی که در گوشۀ صحن کیف خود را باز کرده و مشغول اصلاح و تراشیدن سر کسی است؛ دید فقط او به شکل و صورت انسان است.از بین جمعیّت با عجله خود را به او که نزدیک در صحن بود رسانید و سلام کرد و گفت: آقا میدانید چه خبر است؟
سلمانی خندید و گفت: آقا تعجّب مکن، آئینه را بگیر و خودت را نگاه کن!خودش را در آئینه نگاه کرد؛ دید صورت خود او هم به شکل حیوانی است؛ عصبانی شده آئینه را بر زمین زد.
سلمانی گفت: آقا برو خودت را اصلاح کن، آئینه که گناهی ندارد.
روزی حضرت داوود از یک آبادی میگذشت. پیر زنی را بر سر قبری زجه زنان، نالان و گریان دید. پرسید: مادر دلیل گریه ات چیست؟
پیرزن گفت: فرزندم در این سن کم از دنیا رفت. حضرت داوود گفت: مگر چند سال عمر کرد؟
پیرزن پاسخ داد داد: 350 سال !!
داوود گفت مادر ناراحت نباش.
پیرزن گفت: چرا؟
پیامبر فرمود: پس از ما گروهی به دنیا می آیند که بیش از صد سال عمر نمی کنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم می سازند، آیا وقت خانه درست کردن دارند؟ حضرت داوود فرمود بله؛ آنها در این فرصت کم با هم در خانه سازی رقابت می کنند. پیرزن تعجب کرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا می پرداختم .