بهلول وجمعی ازدیوانگان

بهلول وجمعی ازدیوانگان


حکایت های شیرین و پند آموز بهلول عاقل ترین دیوانه


هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود


از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند


سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند


هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار


بهلول گرفت : اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت این دومین دیوانه هست


عیسی با حالتی عصبی فریاد زد : وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی ؟


بهلول خندید و گفت : صاحب اربده سومین دیوانه هست


هارون از کوره در رفت و فریاد زد :


این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد


بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت : تو هم چهارمی هست هارون !


نامه ای به خدا

نامه ای به خدا


این داستان رو بخونید که واقعی و بسیاردلنشینه: 

در زمان ناصرالدین شاه، طلبه‌ ای به نام نظرعلی طالقانی* در مدرسه مروی

تهران(سپهسالار) تحصیل میکرد که بسیارفقیر بود.آنقدر که شب‌ها دوروبر

حجره طلاب می‌گشت و از دورریز آنها چیزی برای خوردن پیدا می‌کرد.

یک روز نظرعلی به ذهنش می‌رسد که نامه‌ای*برای خدا  بنویسد. 

به این مضمون  :

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم.

از آن جا که شما در قرآن فرموده اید :

"ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها"

«هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»

من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.

در جای دیگر از قرآن فرموده اید :

"ان الله لا یخلف المیعاد"

مسلما خدا خلف وعده نمیکند.

بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :

۱ - همسری زیبا ومتدین

۲ - خانه ای وسیع

۳ - یک خادم 

۴ - یک کالسکه و سورچی 

۵ - یک باغ 

۶ - مقداری پول برای تجارت

۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. 

« مدرسه مروی، حجره شماره 16- نظر علی طالقانی»

 بشنوید از سرنوشت نامه :

نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر می‌کند که نامه را کجا بگذارد؟

می‌گوید: «مسجد خانه خداست. پس بهتر است در مسجد بگذارمش »*

او به مسجد(مسجد سپهسالار) میرود و نامه را دریک سوراخ میگذارد و

بعد با خودش می‌گوید:

«حتما خدا پیداش می‌کنه!». او نامه را پنجشنبه در مسجد می‌گذارد.

از قضا صبح جمعه ناصرالدین‌شاه با درباری‌ها می‌خواست به هواخوری برود.

کاروان او از جلوی مسجد می‌گذشت، ناگهان، بادی میوزد ونامه نظرعلی را

روی پای ناصرالدین‌شاه می‌اندازد.

ناصرالدین‌شاه نامه را می‌خواند و دستور می‌دهد که کاروان به کاخ برگردد

و یک پیک به مدرسه مروی می‌فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا می‌خواند و

دستور می‌دهد همه وزرایش نیز، جمع شوند.

نظر علی خطاب به شاه می گوید: من مشکل خود را با خدای خودم مطرح

نمودم و نیازی به کمک شما ندارم.

شاه می‌گوید:

«نامه‌ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند؛ پس ما باید

انجامش دهیم.» سپس دستور می‌دهد همه خواسته‌های نظرعلی، یک‌به‌یک

اجرا شوند!

شعرنوشت:

یک فرقه به عشرت درِ کاشانه گشادند 

یک زمره به حسرت سرِ انگشت گزیدند

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد 

یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

(فروغی بسطامی)

مثبت اندیشی که این روزا همه جا ازش یاد میکنن ، همینه دیگه

توکل برخدا کن وغمت نباشه 


لقمان حکیم در خدمت خواجه خود

لقمان حکیم در خدمت خواجه خود 

نشسته بود . خواجه خربزه ای را برید و به لقمان داد 

لقمان با اشتها شروع به خوردن کرد خواجه که دید لقمان با 

اشتها خربزه را می خورد مقداری دیگر از خربزه را به او داد 

باز هم لقمان با لذت تمام خورد همین طور تا چندین بار تکرار

شد ولی لقمان به خوردن ادامه داد . خواجه که دید لقمان

با لذت تمام خربزه می خورد وسوسه شد و قاچ آخر 

خربزه را خودش خورد تا از لذت خوردنش

بی نصیب نماند اما متوجه شد که خربزه به

شدت تلخ است طوری که زبان و حلقش

سوخت . خواجه به لقمان گفت: تو

چطور این خربزه تلخ را با این

لذت خوردی ؟ لقمان گفت :

من بارها از دست تو شیرینی

خوردم و اعتراض نکردم ، شرم

داشتم با یک تلخی از کوره

در بروم و اعتراض کنم .

دلنوشت:

بارهاخدا بهمون محبت کرده و شیرینی زندگی رو بهمون چشونده ماهیچ شکر گزار ش نبودیم

اما فقط یه بار گوشمون رو پیچونده جبهه گرفتیم ...

خدایا ببخش ....العفو


بهلول

روزی یکی از حامیان دولت از بهلول پرسید  تلخ‌ترین چیز کدام است؟

بهلول پاسخ داد: حقیقت است

آن شخص گفت: چگونه می‌شود این تلخی را تحمل کرد؟

بهلول پاسخ داد: با شیرینی فکر و تعقل !!! 


این پیام رو همیشه نگه دارید چون احتمالابدردتون میخوره

این پیام رو همیشه نگه دارید چون احتمالابدردتون میخوره

 حروف اختصاصی در هر آزمایش:

FBS --------- قند خون ناشتا

MCHC ------ غلظت متوسط همو گلوبین

WBC ------- شمارش گلبول های سفید...

RBC -------- شمارش گلبول های قرمز

HB --------- همو گلوبین

HC --------- هماتو کریت) درصد گلبول های قرمز در خون (

HCV ------- حجم متوسط گلبول های قرمز

HCH ------- مقدار متوسط همو گلوبین در گلبول های قرمز

R.D.W ----- ضریب تغییرات اندازه گیری گلبول های قرمز

PLT -------- شمارش پلاکت ها

PTE -------- در صد پلاکت ها

MPV ------- حجم متوسط پلاکت ها

MCH ------- وزن متوسط هموگلوبین

MCV ------- حجم متوسط هموگلوبین

M/E -------- نسبت سلول های زاینده گلبول سفید به قرمز

RDW ------ پهنای گلبول قرمز در منحنی

UA --------- تجزیه کامل ادرار ) PH،رنگ ،بو،توده های متراکم (

TGs--------- تری گلیسیرید)چربی که باعث رسوب در رگها و عروق میشود