-
فاصله تفاوت دیدگاهها
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 09:49
فاصله تفاوت دیدگاهها پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید : خانم، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید زن در حالی که گل را از دستش میگرفت نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد! پسرک گفت، زیباست، چه کفش های قشنگی دارید ! زن لبخندی زد و با غرور گفت : بله، برادرم برایم خریده است، دوست داشتی جای من بودی ؟ پسرک بی هیچ درنگی محکم...
-
لقمان حکیم در خدمت خواجه خود
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 09:49
لقمان حکیم در خدمت خواجه خود نشسته بود . خواجه خربزه ای را برید و به لقمان داد لقمان با اشتها شروع به خوردن کرد خواجه که دید لقمان با اشتها خربزه را می خورد مقداری دیگر از خربزه را به او داد باز هم لقمان با لذت تمام خورد همین طور تا چندین بار تکرار شد ولی لقمان به خوردن ادامه داد . خواجه که دید لقمان با لذت تمام خربزه...
-
بهلول وجمعی ازدیوانگان
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 09:27
بهلول وجمعی ازدیوانگان حکایت های شیرین و پند آموز بهلول عاقل ترین دیوانه هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند هارون الرشید به...
-
نامه ای به خدا
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 09:25
نامه ای به خدا این داستان رو بخونید که واقعی و بسیاردلنشینه: در زمان ناصرالدین شاه، طلبه ای به نام نظرعلی طالقانی* در مدرسه مروی تهران(سپهسالار) تحصیل میکرد که بسیارفقیر بود.آنقدر که شبها دوروبر حجره طلاب میگشت و از دورریز آنها چیزی برای خوردن پیدا میکرد. یک روز نظرعلی به ذهنش میرسد که نامهای*برای خدا بنویسد. به...
-
لقمان حکیم در خدمت خواجه خود
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1395 09:13
لقمان حکیم در خدمت خواجه خود نشسته بود . خواجه خربزه ای را برید و به لقمان داد لقمان با اشتها شروع به خوردن کرد خواجه که دید لقمان با اشتها خربزه را می خورد مقداری دیگر از خربزه را به او داد باز هم لقمان با لذت تمام خورد همین طور تا چندین بار تکرار شد ولی لقمان به خوردن ادامه داد . خواجه که دید لقمان با لذت تمام خربزه...
-
بهلول
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:33
روزی یکی از حامیان دولت از بهلول پرسید تلخترین چیز کدام است؟ بهلول پاسخ داد: حقیقت است آن شخص گفت: چگونه میشود این تلخی را تحمل کرد؟ بهلول پاسخ داد: با شیرینی فکر و تعقل !!!
-
این پیام رو همیشه نگه دارید چون احتمالابدردتون میخوره
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:32
این پیام رو همیشه نگه دارید چون احتمالابدردتون میخوره حروف اختصاصی در هر آزمایش: FBS --------- قند خون ناشتا MCHC ------ غلظت متوسط همو گلوبین WBC ------- شمارش گلبول های سفید... RBC -------- شمارش گلبول های قرمز HB --------- همو گلوبین HC --------- هماتو کریت) درصد گلبول های قرمز در خون ( HCV ------- حجم متوسط گلبول...
-
چرا امام زمان «عج» را نمیبینیم
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:17
چرا امام زمان «عج» را نمیبینیم روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمیبینیم؟ عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد. آیا الان میتوانید مرا ببینید؟ شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم. عارف فرمود: چرا نمیتوانی من را ببینی؟ شاگرد گفت: چون پشت من به شماست. عارف فرمود: حالا متوجه...
-
نامه امام زمان ( عج ) به شیخ مفید ( ره ) راجع به شیعیان
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:16
نامه امام زمان ( عج ) به شیخ مفید ( ره ) راجع به شیعیان امام_زمان ( عج ) در نامه ای به شیخ مفید میفرمایند : سعی کنید اعمال شما ( شیعیان ) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد. و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید. امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد. و دیگر در آن...
-
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:16
ﺍﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ... ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ. ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟ جواب با شما... نگذارید گوشهایتان شنونده چیزی باشد که...
-
آقا برو خودت را اصلاح کن، آئینه که گناهی ندارد
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:15
نقل کرده اند که: شخصی از اهل تفکّر و مراقبه در گوشهای از صحن حضرت رضا علیه السّلام نشسته و در دریائی از تفکّر فرو رفته بود، یکمرتبه حالی به او دست داد و صورت ملکوتی افرادی را که در صحن مطهّر بودند مشاهده کرد؛ دید خیلی عجیب و غریب است. صورتهای مختلف زننده و ناراحت کننده از اقسام صور...
-
صد سال را به سجده خدا می پرداختم .
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:14
روزی حضرت داوود از یک آبادی میگذشت. پیر زنی را بر سر قبری زجه زنان، نالان و گریان دید. پرسید: مادر دلیل گریه ات چیست؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن کم از دنیا رفت. حضرت داوود گفت: مگر چند سال عمر کرد؟ پیرزن پاسخ داد داد: 350 سال !! داوود گفت مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: پس از ما گروهی به دنیا می آیند...
-
پول حتی علایق و احساسات انسانها را عوض می کند !
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:13
ﭼﺮﭼﻴﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ. ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺁﻗﺎ! ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ! ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪﻱ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ ﭘﻮﻧﺪﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ...
-
"ﺍﯾﻦ نیز ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:13
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ... ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : "ﺍﯾﻦ نیز ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ" ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ.......... ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ . ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟...
-
مدح امیر المؤمنین علی علیه السلام:
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:10
مدح امیر المؤمنین علی علیه السلام: غلام سیاهی را خدمت امیر المومنین آوردند که دزدی کرده بود.حضرت فرمود ای غلام دزدی کردی؟عرض کرد بله یا علی،حضرت فرمود قیمت آن چه دزدیدی به دانک و نیم می رسد(واحد قیمت گذاری آن زمان)؟غلام عرض کرد بله،حضرت فرمود بار دیگر از تو می پرسم اگر اعتراف کنی انگشت دست راست تو را قطع می کنم. غلام...
-
بخشیدن کافی نیست بخشنده خوبی باشیم
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1395 09:09
بخشیدن کافی نیست بخشنده خوبی باشیم روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسد به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا و قشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟!...
-
قناعت مور و حرص زنبور
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:24
قناعت مور و حرص زنبور زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت: ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و...
-
چشم آدمی را مگر خاک پر کند...
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:24
چشم آدمی را مگر خاک پر کند... گویند اسکندر به وقت مرگ به نزدیکانش وصیت کرد و گفت وقتی من از دنیا رفتم؛ جسد مرا در تابوت بگذارید و یک دستم را از تابوت بیرون کنید تا مردم بدانند من که همه عالم را مُسّخر کرده ام با آن همه ثروتی که داشتم با دست خالی از این دنیا میروم و هر کجا دستم خود بخود به درون تابوت رفت مرا همان جا...
-
نور معرفت در دل کم خور
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:24
نور معرفت در دل کم خور گویند عابدی یک شب ده من غذا خورد و تا سحر یک ختم قرآن در نماز قرائت نمود. صاحبدلی این حکایت را شنید و گفت: اگر آن عابد نصف نانی می خورد و می خوابید، مقامش در نزد خدا برتر بود. زیرا کیفیت قرائت مهم است نه کمیت آن. اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی تهی از حکمتی به علت آن که پری از...
-
به نیکی گرای و میازار کس
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:23
امام احمد غزالی نویسنده کیمیای سعادت، در یکی از وعظ های خود گفت: ای مسلمانان! من از چهل سال پیش بر شما وعظ و پند گفته ام ، در این مدت تمامی آنچه را که به عنوان وعظ و پند و نصیحت بیان کرده ام ، خلاصه ی آن را فردوسی در این دو بیت آورده است: ز روز گذرکردن اندیشه کن پرستیدن دادگر پیشه کن به نیکی گرای و میازار کس ره...
-
عمّه ام زینب
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:22
امام سجاد علیه السّلام فرمودند : إنَّ عَمَّتی زَینَبَ مَعَ تِلکَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها فی طَرِیقِنا إلَى الشّامِ ما تَرَکَتْ [تَهَجُّدَها ] لِلَیلَةٍ ؛ عمّه ام زینب، با وجود همه مصیبت ها و رنجهایى که در مسیرمان به سوى شام به او روى آورد؛ حتّى یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت . وفیات الأئمه ، ص ۴۴۱
-
چگونه بدانیم خدا ما را دوست دارد یا خیر؟
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:22
چگونه بدانیم خدا ما را دوست دارد یا خیر؟ قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقرعَلَیْه السلام: إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیکَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِکَ فَإنْ کانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیکَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّک، وَ إذا کانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُحِبّ...
-
نامردیست که از دیگری حاجت بطلبم
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:21
روزی پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت نیمه شب خواب دید که او بی گناه است سپس او را آزاد کرد پادشاه به درویش گفت حاجتی بخواه درویش گفت : وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا ازبند رها کنی نامردیست که از دیگری حاجت بطلبم
-
مرحوم آیت الله شفتى طعام خود را به سگ مىدهد
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:20
مرحوم آیت الله شفتى طعام خود را به سگ مىدهد در حالات حضرت آیت الله آقاى سید محمد باقر شفتى ذکر شده که آن مرحوم اوایل تحصیلات خود در نجف اشرف از حیث فقر بر او بسیار بد مىگذشت و غالبا ایشان از براى قوت لا یموت خود معطل بودند آخر الامر نجف را ترک کرد و به حوزه علمیه اصفهان آمد در آنجا هم به او سخت مىگذشت. فرموده بود:...
-
آب گرم با معده خالی
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:19
آب گرم با معده خالی : موضوع مهم؛ ایکاش بتوانم این مطالب را به همه انسانها برسانم یکی از متخصصین قلب میگوید اگر هر کسی که این نامه بدستش میرسد به کسانی که میشناسد بفرستد پس باعث نجات زندگی انسان ...... درمان با آب گرم. باورتان نمیشود اتحاد بیماریهای ژاپنی آخرین تجربه درمان با آب که نتایج صد درصد برای بیماریهای زیر را...
-
تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:18
تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ زینب کبرى (س ) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص ) رسید. رسول خدا (ص ) براى دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س ) آمد و به دختر خود فاطمه (س ) فرمود: ((دخترم ،...
-
جود و سخاوت زینب (س )
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:18
جود و سخاوت زینب (س ) بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ روزى میهمانى براى امیرالمؤ منین (ع ) رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض کرد: فقط قرض نانى موجود است که آن هم سهم دخترم زینب مى باشد. زینب (س ) بیدار بود، عرض کرد: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من...
-
حیا می کنم با زبانی که یک گفته ام , دوبگویم .
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:17
تشویق کودک بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزی عـلی (ع ) در منزل بود و فرزندانش عباس و زینب , که آن زمان خردسال بودند, در دو طرف آن حضرت نشسته بودند . علی (ع ) به عباس فرمود : بگو یک . - یک . - بگو دو . عباس عرض کرد : حیا می کنم با زبانی که یک گفته ام , دوبگویم . علی (ع ) برای تشویق و تحسین وی , چشم هایش را بوسید ....
-
گریه امام زمان (ع ) در وفات زینب (س )
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1395 09:16
گریه امام زمان (ع ) در وفات زینب (س ) مرحوم آیت الله سید نورالدین جزایری (متوفی 1348 ه ق ) در کتاب ((الخصائص الزینبیه )) آورده است که عالم دانشمند و محدث خبیر شیخ محمد باقر قاینی ، صاحب کتاب کبریت الاحمر در کتاب کشکول خود به نام ((سفینة القماش )) می نویسد : در عصری که در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوی اشتغال داشتم در...
-
بوسیدن پای پدر سبب سعادت گردید.
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1395 09:29
بوسیدن پای پدر سبب سعادت گردید... حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : زمانی که در نجف بودیم،روزی،هنگام ظهر،مادرم به من گفت:برو پدرت را صدا بزن؛تا برای صرف نهار بیاید. من به طبقه بالا رفتم و دیدم که پدرم،در حال مطالعه خوابیده است. نمی دانستم چه کنم؟ از طرفی باید امر مادر را اطاعت می کردم و از طرفی، می ترسیدم با...