چه گناهی کرده‏ اى؟

روزى حضرت عیسى علیه السلام را در بیابان، باران شدیدگرفت، به هر‎ ‎طرف مى‏دوید پناهى نمى‏دید. 

تا ‏رسید به مکانى که شخصى در نماز ایستاده بود. 

در حوالى‎ ‎او باران نمى‏آمد. 

در آنجا قرار گرفت تا آن شخص از نماز ‏فارغ‏شد.

عیسى علیه السلام‏‎ ‎به او گفت: 

بیا تا دعا کنیم که باران بایستد. 

گفت: اى مرد! من‏چگونه دعا کنم، و‏‎ ‎حال آنکه ‏گناهى کرده‏ام که مدت چهل سال است که در این موضع به عبادت مشغولم که شاید‎ ‎خدا توبه مرا قبول کند! و هنوز قبول توبۀ ‏من معلوم نیست، زیرا از خدا خواسته‏ام که‎ ‎اگر از گناه من بگذرد یکى از پیغمبران را به اینجا فرستد‎.

عیسى علیه السلام فرمود: 

توبۀ تو قبول شد، زیرا که، من عیسى پیغمبرم. 

و بعد‎ ‎از آن‏ فرمود: چه گناهی کرده‏ اى؟ 

گفت: روزى ‏از تابستان بیرون آمدم هوا بسیار گرم بود،‎ ‎گفتم: عجب روز گرمى است.‏

(معراج‎ ‎السعادة، ملا احمدنراقی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد