اطاعت از خدا

پادشاهی که به شکار می رفت، در بیرون شهر دیوانه ای را دید که سگی را نزد خود نشانده و با آن حیوان مأنوس است. پادشاه به وزیر خود گفت: تأمل کن تا کمی با این دیوانه شوخی کنیم و بدین وسیله شاد شویم.
وزیر گفت: قربان! می ترسم بی ادبی کند و خاطر مبارک شما را آزرده نماید. پادشاه گفت: باکی نیست و سپس نزد دیوانه آمدند.
پادشاه گفت: ای آزاد مرد! تو بهتری یا سگ تو؟
دیوانه در جواب گفت: قربانت گردم! سگ، هرگز از فرمان این گدا (خودم) سرپیچی نمی کند. پس شاه و گدا اگر از فرمان خدا اطاعت کنند، البته از سگ بهترند و چنانچه نافرمانی نمایند، سگ از هر دوی آنها بهتر خواهد بود.
پادشاه نتوانست پاسخی بگوید و راه خود در پیش گرفت و رفت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد