فرعون خوشه اى انگور در دست داشت و تناول میکرد. ابلیس نزدیک او آمد و گفت: هیچکس تواند که این خوشه انگور تازه را خوشه مروارید سازد؟
فرعون گفت: نه
ابلیس به لطایف سحر، آن خوشه انگور را خوشه مروارید ساخت.
فرعون تعجب کرد و گفت: عجب استاد مردى هستى!
ابلیس سیلى بر گردن او زد و گفت: مرا با این استادى به بندگى قبول نکردند، تو با این حماقت دعوى خدایى چگونه مى کنى؟!
جوامع الحکایات محمد عوفى