امام هادی 2

شخصى به نام بُریحه عبّاسى از طرف متوکّل ، مسئولیّت امامت نمازجمعه شهر مدینه و مکّه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود؛ جهت تقرّب به دستگاه ، نامه اى بر علیه امام علىّ هادى علیه السلام به متوکّل نوشت که مضمون آن چنین بود:


چنانچه مردم و نیز اختیارات مکّه و مدینه را بخواهى ، باید حضرت علىّ هادى علیه السلام را از مدینه خارج گردانى ، چون که او مردم را براى بیعت با خود دعوت کرده است ؛ و عدّه اى نیز اطراف او جمع شده اند.

و بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف براى دربار فرستاد.

 با توجّه به این سخن چینى ها و گزارشات دروغین ؛ و این که شخص متوکّل نیز، دشمن سرسخت امام علىّ علیه السلام و فرزندانش بود، لذا یحیى فرزند هرثمه را خواست و به او گفت : هر چه سریع تر به مدینه مى روى و علىّ بن محمّد علیهما السلام را از مسیر بغداد به سامراء مى آورى .


مى گوید: در سال 243 به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عدّه اى از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت ، امام را همراهى کردند که از آن جمله همین بُریحه عبّاسى بود، مقدارى راه که رفتیم بُریحه جلو آمد و به امام علیه السلام عرضه داشت :


فهمیده ام که مى دانى من با بدگوئى و گزارشات کذب نزد متوکّل ، سبب خروج تو از مدینه شده ام ، چنانچه نزد متوکّل مرا تکذیب نمائى و از من شکایتى کنى ، تمام باغات و زندگى تو را آتش مى زنم و بچّه ها و غلامانت را نابود مى کنم .

آن حضرت ، در جواب با آرامش و متانت فرمود: من همانند تو آبرو ریز و هتّاک نیستم ، شکایت تو را به کسى مى کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است .

در این هنگام بُریحه با خجالت و شرمندگى ، روى دست و پاى حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهى و تقاضاى بخشش کرد؟

امام هادى علیه السلام اظهار نمود: من تو را بخشیدم ، و سپس به راه خود ادامه داد.


 (اءعیان الشّیعة : ج 2، ص 37 )


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد