الهی :
ای تمام چاره ام بی چاره ام ، کن چاره ام .
الهی :
عمر را در غفلت از تو پالوده و خویش را زین سبب آلوده ام .
الهی :
هر چه بر زندگی ام می افزایی ، شرمندگی ام افزون میگردد ؛ بندگی ام بیفزا و از شرمندگی ام بکاه .
الهی :
تو آنی ، تَوانی به آنی ، تَوانم دهی ، به آنی ،تَوانم بده
الهی :
دوان دوان به کویت روانم نما.
الهی :
دل،بند خود کن و دلبندخودکن .
الهی :
بند بندم ،بند خود کن ،
الهی:
چشمانم را پاک و قلبم را فرحناک کن.
الهی:
حاصل عمرم ، عقلی معیوب و قلبی محجوب است ، ولی چشمم به رحمت خدایی محبوب است.