پشیمانی حضرت نوح (ع)
اسم حضرت نوح(ع) پیامبر عبدالغفار یا سکن بوده است .
بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلایق ، جبرییل ملک مقرب
نزدش آمد و گفت :
چندی پیش شغل تو نجاری بوده است
حالا کوزه بساز !
او کوزه زیادی ساخت ، جبرییل گفت :
خداوند می فرماید : کوزه ها را بشکن!
او هم چند عدد از کوزه ها را بر زمین زد و شکست .
بعضیها را آهسته و بعضی را با اکراه شکست ،
جبرییل دید او دیگر نمی شکند .
گفت : چرا نمی شکنی ؟
فرمود : دلم راضی نمی شود ، من زحمت کشیده ام اینها را ساخته ام .
جبرییل گفت : ای نوح مگر این کوزه ها
هیچ کدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . ؟ !
آب و گِلَش از خداست ،
همین قدر تو زحمتش را کشیده ای و ساختی ،
چطور راضی به شکستن آنها نمی شوی..؟
پس چگونه راضی شدی خلقی که خالق آنها خدا بود ،
و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را
نفرین کردی وهمه را به هلاکت رساندی؟!
نوح(ع) منقلب شد.
از اینجا او گریه بسیار کرد و بخاطر گریه و زاری بسیارلقبش نوح شد.
جامع النورین، ص 122