بندگی

بندگی

سهل تستری می گوید: بنده ای خریدم و به خانه آوردم. از او پرسیدم: نامت چیست؟
- تا چه خوانی؟
- چه می خوری؟
- تا چه دهی؟
- چه می پوشی؟
- تا چه آری؟
- چه می خواهی؟
- بنده را با خواست، چه کار!
سهل گفت: یک شب را تا صبح به استغفار و گریه پرداختم و با خود گفتم اگر او بنده است، پس من چه کاره ام.

چهل موضوع / 339 داستان
نویسنده : کاظم سعید پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد