قایق‌سواری

نیمه شبی چند دوست به قایق‌سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد گفتند چقدر رفته‌ایم؟ تمام شب را پارو زده‌ایم!
اما دیدند درست در همان‌جایی هستند که شب پیش بودند!
آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!

در اقیانوﺱ بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید!
قایق تو به کجا بسته شده است؟
به ثروتت ، به مقامت ، به زیبائیت، به قدرتمندی و زور بازویت ،  به زیبایی اندامت ، به حسب و نسبت ، به قوم و عشیره ات ، به شُهرتت ، ویا به خدم و حشَمَت؟

کدامیک از این ها ساحل‌های تو هستند …

طناب خود را از این سواحل خیالی فصل و به خدا وصل کن تا مقصد مقصود برسی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد