ایمان به خدا
مرد جوانى که مربى شنا و دارنده چندین مدال المپیک بود ، به خدا اعتقادى نداشت .
او چیز هایى را که درباره خداوند و مذهب مى شنید مسخره مى کرد .
شبى مرد جوان به استخر آموزشگاهش رفت .
چراغ خاموش بود ولى ماه روشن و همین براى شنا کافى بود .
مرد جوان به بالاترین نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه برود .
ناگهان سایه بدنش را روى دیوار مشاهده کرد .
احساس عجیبى تمام وجودش را فرا گرفت .
از پله ها پائین آمد و به سمت کلید برق رفت و چراغ ها را روشن کرد .
آب استخر براى تعمیر خالى شده بود !
تو زندگی چند بار با پیش اومده که از مرگ حتمی نجات پیدا کردی ؟
چرا باید آدم لجبازی کنه؟
کمی انصاف داشته باشیم .کی تو زندگی اینقدر به ما لطف کرده ؟
اگه یکی یه سلام با محبت به ما کنه هر جا بریم ازش تعریق می کنیم و یه خورده در باره نعمتهای خوب خدا که مفت در اختیارمون قرار داده فکر کنیم ؛ عاشق خدا می شیم نه معتقد به خدا.