مفاتیح اینقدرها هم تعریف ندارد!
مرحوم سلطان الواعظین شیرازی (صاحب کتاب شبهای پیشاور) نقل می کند:
در ایامی که "مفاتیح الجنان" تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامراء آن را در دست داشتم و زیارت می خواندم.
دیدیم شیخی با قبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شیخ از من پرسید:
این کتاب کیست؟
پاسخ دادم: از محدث قمّی آقایحاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف از کتاب.
شیخ گفت: این قدر هم تعریف ندارد، بی خود تعریف می کنی!
من با ناراحتی گفتم: آقا برخیز و از اینجا برو.
کسیکه کنار شیخ نشسته بود، دست به پهلویم زد و گفت: مؤدب باش، ایشان خود "محدث قمی" هستند.
من برخاستم و با ایشان روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم تا دستشان را ببوسم،اما آن مرحوم اجازه نداد و خم شد و دست مرا بوسید و فرمود:
شما "سیّد"هستید.