رهبر یهودیان چگونه در مجلس یزید مسلمان شد

منابع مختلف تاریخی شیعه و اهل سنت، علاوه بر ذکر کرامات مختلف در مسیر کاروان اهل بیت از کربلا تا شام و حضور کاروان اسراء و خاندان پیامبر(ص) در مجلس یزید در شام، به پذیرش حقانیت و اسلام آوردن پیروان ادیان دیگر، در اثر وقوع کرامات و عجائب از سر مبارک امام حسین و مظلومیت خاندان پیامبر، اشاراتی دارند. از جمله، راوندی در کتاب الخرائج و الجرائح (راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581)، به گفتگو و مجادله رهبر بزرگ یهودیان (راس الجالوت، حبر من احبار الیهود) که به دعوت یزید در مجلس او، شرکت کرده بود، می پردازد و سرانجام از پذیرش حقانیت اسلام و شهادت وی، خبر می دهد. کما اینکه منابع حدیثی متاخر (نگاه. کنید: دارالحدیث، دانشنامه امام حسین، ج8، ص 94) نیز این ماجرا را با استناد به منابع تاریخی اهل سنت (طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 111؛ ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 498؛ ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 132)، ذکر کرده اند و گزارش چنین است:

*تعجب رهبر یهودیان از سر مبارک امام حسین(ع) در مجلس یزید

بعد از واقعه کربلا و شهادت خاندان پیامبر(ص)، سر مبارک امام حسین(ع)، به همراه کاروان اسراء، منزلگاه های مختلفی را طی می کنند تا اینکه سرانجام به مجلس یزید در منطقه شام، وارد میشوند.

یزید، به شکرانه قتل فرزند پیامبر(ص)، اقلیت های مذهبی از سایر فرق و ادیان را در محل حکومت خویش در دمشق، جمع می کند. رهبران مختلف ادیان و بزرگان آنان نظارگر ورود کاروان فرزند پیامبر اسلام، هستند ...وقتی سر مبارک امام حسین را در تشت، قرار می دهند، رهبر بزرگ یهودیان، کنجکاو می شود که این سر، متعلق به کیست؟ و شروع به پرسش می کند؟

دَخَلَ عَلَیهِ [أی عَلى یَزیدَ] رَأسُ الیَهودِ، فَقالَ: ما هذَا الرَّأسُ؟ فَقالَ: رَأسُ خارِجِیٍّ. قالَ: ومَن هُوَ؟ قالَ: الحُسَینُ. قالَ: ابنُ مَن؟ قالَ: ابنُ عَلِیٍّ. قالَ: ومَن امُّهُ؟ قالَ: فاطِمَةُ. قالَ: ومَن فاطِمَةُ؟ قالَ: بِنتُ مُحَمَّدٍ. قالَ: نَبِیُّکُم؟! قالَ: نَعَم. (راوندی الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581)

الخرائج و الجرائح: رهبر بزرگِ یهودیان، بر یزید وارد شد و گفت: این سر، چیست؟ گفت: سرِ یک شورشى است. گفت: او کیست؟ گفت: حسین است. گفت: پسر چه کسى؟ گفت: پسر على. گفت: مادرش کیست؟ گفت: فاطمه. گفت: فاطمه کیست؟ گفت: دختر محمّد. گفت: همان پیامبرتان؟! گفت: آرى.

*مجادله رهبر یهودیان با قاتلین امام حسین

رهبر یهودیان، از قتل مظلومانه فرزند پیامبر(ص)،  تعجب می کند و خطاب به شامیان و یزید، چنین می گوید که: بین من و داوود نبی، هفتاد و اندی، نسل فاصله وجود دارد اما با این حال، در دین یهود، مورد تکریم و احترام فراوان هستم.

قالَ: لا جَزاکُمُ اللّهُ خَیرا، بِالأَمسِ کانَ نَبِیَّکُم وَالیَومَ قَتَلتُم ابنَ بِنتِهِ! وَیحَکَ إنَّ بَینی وبَینَ داووُدَ النَّبِیِّ نَیِّفا وسَبعینَ أبا، فَإِذا رَأَتنِی الیَهودُ کَفَّرَت لی.

الخرائج و الجرائح: رهبر یهودیان، گفت: خدا، خیرتان ندهد! دیروز، پیامبرتان بوده و امروز، پسر دخترش را مى‏کشید؟! واى بر تو! میان من و داوودِ پیامبر، هفتاد و اندى واسطه است؛ امّا یهودیان، چون مرا مى‏بینند، تا کمر، جلویم خم مى‏شوند.

آنگاه رهبر یهودیان، می گوید: گذشتگان مان، به ما گوشزد کردند که پسر پیامبری در کربلا، کشته خواهد شد.

کُنّا نَسمَعُ أنَّهُ یُقتَلُ بِکَربَلاءَ ابنُ نَبِی‏. (طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 111)

المعجم الکبیر: ما مى‏شنیدیم که در کربلا پسر پیامبرى کشته خواهد شد.

شما، در امت اسلام، چگونه، فرزند پیامبر و نوه ایشان را به قتل رساندید؟ در حالیکه بین حسین و پیامبر، تنها یک نسل، فاصله است؟

وأنتُم لَیسَ بَینَکُم وبَینَ نَبِیِّکُم إلّاأبٌ واحِدٌ قَتَلتُم وَلَدَهُ. (ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 498)

الطبقات الکبری: امّا میان شما و پیامبرتان، جز یک نسل، فاصله نیست؛ ولى پسرش را کشتید!

*شهادت رهبر یهودیان در راه اسلام

یزید که چاره ای جز قتل وی نمی دید، دستور داد طنابی را بر گردن عالم یهود، بیفکنند. اما عالم یهودیان، برخاست و با عتاب خطاب به یزید و حاضرین در مجلس یزید، چنین گفت: "من در تورات دیده‏ام که هر کس نسل پیامبرى را بکُشد، جایگاهش در آتش دوزخ مى‏باشد."

فَأَمَرَ یَزیدُ بِکَرٍّ فی حَلقِهِ، فَقامَ الحِبرُ وهُوَ یَقولُ: إن شِئتُم فَاضرِبونی أو فَاقُتلونی أو قَرِّرونی، فَإِنّی أجِدُ فِی التَّوراةِ أنَّهُ مَن قَتَلَ ذُرِّیَّةَ نَبِیٍّ لا یزال مَغلوباً أبَداً ما بَقِیَ، فَإِذا ماتَ یُصلیهِ اللَّهُ نارَ جَهَنَّمَ. (ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 132)

الفتوح: یزید، فرمان داد که طناب کلفتى بر گردنش بیندازند. عالِم یهودى برخاست و مى‏گفت: اگر مى‏خواهید، مرا بزنید یا بکُشید و یا در بندم کنید؛ امّا من در تورات دیده‏ام که هر کس نسل پیامبرى را بکُشد، همواره و همیشه، تا هر گاه که بماند، مغلوب خواهد بود و چون بمیرد، خدا، او را در آتش دوزخ مى‏اندازد.

آنگاه، وی به سمت سر مبارک امام حسین می رود و سر مبارک امام حسین را بوسیده و شهادتین را جاری می سازد. و بدین ترتیب، شهیدی دیگر در راه اسلام از ادیان دیگر، تقدیم امام حسین، می شود.

ثُمَّ مالَ إلَى الطَّشتِ، وقَبَّلَ الرَّأسَ، وقالَ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ، و أنَّ جَدَّکَ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ، وخَرَجَ، فَأَمَرَ یَزیدُ بِقَتلِه‏.

الخرائج و الجرائح: سپس رهبر یهودیان به سوى تَشت رفت و سر را بوسید و [به آن‏] گفت: گواهى مى‏دهم که جز خداوند، خدایى نیست وجدّت محمّد، پیامبر خداست. آن گاه، بیرون رفت. یزید [وقتى چنین دید،] به قتل و کشتن (رهبر یهودیان که اسلام آورده بود)، فرمان می دهد.

و اینچنین، اعجازی دیگر از خاندان اهل بیت، بر صفحه تاریخ، ثبت شد. امتداد عاشورا و کرامات امام حسین، همچنان ادامه دارد. چنانکه، پیامبر اسلام، فرمودند: إنَّ الحُسَین مِصباحُ هُدىً و سَفینَةُ نَجاة. (راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1166)

منابع

راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581.

طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 111.

ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 498.

ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 132.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد