دلمشغولی های مرا تو خود کفایت کن! روشن است که همت انسان به سمت چیزی است که انسان را به خود مشغول داشته است
«اللهم صل علی محمد و آله»، «واکفنی ما یشغلنی الاهتمام به!».
از درگاه خداوند متعال حضرت امام سجاد (ع) درخواستی دارند که «وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ،»[1]دلمشغولی های مرا تو خود کفایت کن! روشن است که همت انسان به سمت چیزی است که انسان را به خود مشغول داشته است. ولی چه چیزی است که موجب دلمشغولی انسان میشود؟
در پاسخ باید گفت امور مختلفی دل انسان را به خود مشغول می دارد:
1. دنیا: انسانهای عادی، دلمشغولیشان به چیزهایی است که لذائذ زندگی آن را فراهم ساخته و بتواند نیازهای آنها را تأمین کند و بیش از هر چه آنها را از خطرهای مادی به دور دارد. در واقع همه همت آنها فقط مصروف به امور دنیوی آنها است. اینها با دیدی سطحی نگرانه به نیازهای مادی و لذت کوتاه مدت خود می نگرند. آینده نگری، لذت بی نهایت و فکر جلوگیری از خطرات در آن ها نیست. آن ها دم بین و حسی نگرند. نه تنها از ابزار دل مشغولی های دنیا اجتناب نمی کنند که خودشان در تلاشند که برای خود و اهل و عیالشان دلمشغولی و سرگرمی فراهم سازند. آن ها گذران زندگی را به همین اشتغالات دانسته و خود را به آن مشغول میدارند، تا که این دو روزه اینطور بگذرد. این است که هر روز و ساعتی برای خود برنامهای دل پذیر فراهم می کنند. گاه به تفریح، شب نشینی، به بازی، تفرج، فیلم، سینما،... و اگر نشد حتی به دیدن کارتن روی میآورند. در کلام خداوند متعال آمده که «انما الحیوه الدنیا لعب و لهو ...»[2] تنها زندگی دنیا بازی و وقت کشی است. «اعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد... و ما الحیوه الدنیا الا متاع الغرور»[3] بدانید که تنها زندگی دنیا بازی، وقت کشی کردن، خودآرائی، فخر فروشی بین یکدیگر، مال اندوزی، و تکثیر اولاد است... و زندگی دنیا تنها بهره ای گول زنک بیش نیست. «و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الاخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون.»[4] نیست زندگی دنیا مگر وقتکشی و بازی و تنها دار آخرت زندگانی است اگر بدانید.
2. جاذبههای متضاد دنیا و آخرت: گروه دیگر کسانی هستند که توجه یافتهاند که انسان زندگی دیگری نیز دارد که باید به آن رسید و آن زندگی حقیقی است و تلاشی میطلبد، منتها در حالت جنگ و گریز داخلی جذبه دنیا و ایمان به آخرت گرفتار شدهاند. کلام الله مجید اینها را این گونه توصیف فرمود که «خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا»[5] اینها گاه عمل صالح و گاه گناهان را با هم مخلوط کردهاند. در این درگیری، گاه به این طرف و گاه به آن طرف گرایش مییابند. اینها هر گاه به آخرت مینگرند که «و للآخره خیر و ابقی»[6] آخرت بهتر و باقی تر است، به آن اشتیاق یافته و دعا میکنند که خداوند آنها را از دنیا و آن چه باعث دلمشغولی به آن است دور بدارد. چرا که میبینند آنها در برابر دنیا نمیتوانند مقاومت کنند پناه به خدا از دنیا میبرند که از آخرت به این دنیا مشغول نشوند.
3. آخرت: کسانی که هدف اصلی آنها آخرت است آنها فرهیختهگانی هستند که درک کردهاند که زندگی حقیقی آن جا است. آنها دانسته و باور دارند که این دنیا مقدمه آخرت است «الدنیا مزرعه الاخره» دنیا مزرعه آخرت است. اینها هدف را باور کرده و هیچ چیز را در عرض آن نپذیرفتهاند که آنها تمام سعی خود را بر این قرار دادهاند. که خودشان را به سمت آخرت جهت دهند. در واقع این دنیا برای آنها ابزاری برای آخرت شده است. بیشک، زندگی در این دنیا خواه ناخواه لوازمی دارد، بالأخره برای زنده ماندن، نیاز به لباس، خانه، تجارت، کار، شغل و... دارند. گرچه اینها را برای آخرت میخواهند ولی دو دسته از امور ذهن مشغولی بر ایشان خواهد داشت که آنها عبارتند از:
الف) تلاشهای ضروری و طبیعی که از آن جای فرار نیست. چون شغل، کار، زن، تربیت فرزند، درد، سلامت و...
ب) تلاشهای غیرضروری، که برای بسیاری از مردم اتفاق میافتد.
مثلاً برای این که شغلی بیاید. و به کشاورزی و زراعت پردازد. آبیاری کرده، مبارزه با آفات کند، دو صورت دارد که گاه کار و مقدماتش به آسانی انجام میگیرد. او به یک کارگر مناسبی برخورد می کند که امین است و کاری ولی گاه کار به گره می افتد. کم نشده به سرعت و به موقع باران میبارد. گاه همین باریدن باران همه چیز او را به هم میریزد. اینها باعث دل مشغولی زاید میشود. گاه با یک درخواست در طی 2 دقیقه زن میگیرد و گاه تا 20 بار خواستگاری کرده و آخرالامر ناراضی است.
دلش مشغول و گرفتار است. این کسی که دعا میکند. او میگوید «رب یسر و لا تعسر» بیل میزنم، ولی خدایا این کار مبادا که از من حالگیری کند.
4. خداوند متعال: دل مشغولی کاملان تنها خداوند متعال است. در همان وقت که در تلاشند تا که کارهای ضروری به انجام رسد ولی معالوصف اینها او را بهخود مشغول نمیدارد. او بیل و کلنگ میزند، اما در همان حال آثار الهی را تماشا میکند. سلامتی، بیماری، جنگ، امنیت، فقر، دارایی، عزت، خفت، همه و همه برای او معنادار است. او در هر مقام به تماشای او و دیدار یار از طریق آیات آفاقی و انفسی اش اشتغال دارد که تنها او را دیده و به هیچ چیز غیر او مشغول نمیشود.
ارتباط بیان امام با این چهار گروه:
1. آنها که فقط هدفشان دنیا است، دلمشغولی مزاحم آنها چیزهایی است که آن ها را از لذت دنیا باز بدارد. بنابراین، همیشه سعی میکنند که از رنج های دنیا بگریزند و وسائل خوش و راحتی برای خود فراهم سازند و اگر مشکلات و مصائبی برای آنها پیش آمده باشد با سرگرمی ها خود را مشغول دارند. و یا با مسکرات و مخدرات پیداست که این اشخاص مورد نظر امام سلامالله علیه هستند.
2. آنها که اوقاتشان به دو بخش تقسیم میشود، بخشی سرگرم دنیا در آن حال آخرت را فراموش میکنند بخش دیگر آن اوقات است که توفیق الهی شامل حالشان شده توجه بیشتر مییابند و از صرف دقت در دنیاخواهی و دنیا پرستی پشیمان گناه میشوند. تنها در چنین حالی است که از خدا میخواهند که آن چه ما را از راه اطاعت و عبادت باز میدارد از ما دور کن و از آفاتش مصون بدار.
3. هدف اصلی شان در زندگی آخرت بود. اینها به ضرورت گفته شد که به فعالیتهای دنیوی میپردازند تنها رفع نیازهای دنیوی گاه با سهولت و کمترین معونه حاصل میشود و گاه کار به پیچ و خم میافتد که وقت و توجه زیادی را میطلبد. آنها همیشه میخواهند از او که گرفتاریهای زائد را از سر راه خداوند بردارد و به قدر ضرورت به تدبیر امور دنیا پردازند. اوج این حالت در این فراز از دعای عرفه آمده که «اِلهی اغْنِنی بِتَدبیرِکَ عَنْ تَدبیری»[7] خدایا مرا به تدبیرت از تدبیرم بی نیاز کن!
4 .هدفشان تنها جلب رضای خداست حتی حور و قصور هم برای آن ها اصالت ندارد. نهتنها عبادات را برای خداوند انجام میدهند که در کارهای دنیویشان جلوههای الهی را تماشا میکنند. ولی چون در این عالم ماده و امتحان زیست میکنند نگران این هستند که این معرفت و توجه از ایشان سلب شود و مشغول به هر غیر اوئی شوند. و اشتغالات ضروری امور دنیا حجابی برای مشاهده تجلیات الهی شود. این است که از عمق دل و با سوز و گداز هر چه بیشتر به درگاه الهی تضرع میکنند که ما را از هر آن چه به خود مشغول کند حفظ بفرما به گونهای که به هیچ چیز جز رضای تو نیندیشیم و جز مظاهر جمال و جلال تو را نبینیم. بیان حضرت امام سجاد4 به این مورد نیز به عنوان عالیترین مصداق ناظر است.
حاصل بحث:
بس از ذکر دعای صلوات امام بار دیگر مبادرت به درخواست دیگری فرمودهاند که «وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ،» ... خدایا! آن چه موجب دل مشغولی من است از سر راه من بردار. موانع فکری و قلبی، انسان را از اندیشیدن به مسؤلیتهای خود در قبال خداوند باز میدارد. تهیه وسایل زندگی، تجملات، مشکلات و ... موجب میشوند که انسان نتواند به وظایف ضروری که بر عهدة اوست فکر کند.
برطرف ساختن نیازهای ضروری انسان یک تکلیف الهی است، و انجام تکلیف برای رضای خدا عبادت است، و عبادت در رسیدن انسان به کمال مؤثر است. ولی آیا هر فردی که درصدد تحصیل روزی بر میآید، تنها به انجام واجب اکتفا میکند و آن را تنها به نیت اطاعت از خدا انجام میدهد؟ کسی که ازدواج میکند فقط برای رضای خدا همسر اختیار میکند و به لوازم آن پایبند میشود؟ یا نه، او به دل خواه خود به این جانب و آن جانب عنایت می ورزد؟ آیا اینها دل مشغولی برای او به وجود نمیآورند و مانع عبادت و توجه او به خدا نمیشوند؟ و آیا همة فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مؤمنی که قدم در وادی مسایل اجتماعی و سیاسی میگذارد برای خداست؟ کسانی که در وادی اجتماع و سیاست وارد میشوند، اگر امور اجتماعی و سیاسی موجب دل مشغولی آنان شود، فراغتی پیدا نمیکنند تا با خدا راز و نیاز کنند و به او توجهی نمایند؛ چه رسد به اینکه بخواهند همه نیروهای خود را صرف عبادت کنند. پس باید برای علاج این مشکل، از خدا خواست تا نیازهای ما را تأمین نمایند و یا ما را موفق بدارد تا به سادگی این نیازها را برطرف سازیم، بهگونه ای که ما را از انجام وظایف بندگی و توجه به خدا و انجام عبادت خالصانه باز ندارند.
------------------------------------------------------------------------
1-امام سجاد، صحیفه کامله سجادیه، فرازی از دعاء مکارم الاخلاق.
2-سوره مبارکه محمد، آیه شریفه 36.
3- سوره مبارکه حدید، آیه شریفه 20.
4-سوره مبارکه عنکبوت، آیه شریفه 64.
5- سوره مبارکه توبه، آیه شریفه 102.
6- سوره مبارکه اعلی، آیه شریفه 17.
7-شیخ عباس قمی،کلیات مفاتیح الجنان، فرازی از دعای عرفه.