محمد لگنهاوزن میگوید:
«من در کودکی، در کلاسهای تعلیمات دینی کلیسا شرکت میکردم. یک روز بعد از اتمام کلاس، پدرم از من پرسید که چه چیزی به شما گفتند. من درسهای آن روز را برای پدرم توضیح دادم. پدرم به من گفت: هرچه که آنها به تو میگویند، باور نکن. سعی کن خودت فکر کنی.» لگنهاوزن روحیه نفوذ ناپذیری خود را مدیون پدر میداند و چنین تصور میکند که حتی اکنون نیز مدیون همان روحیه است. گری لگنهاوزن در سال 1953 در شهر نیویورک آمریکا متولد شد. در سال 1983 دکترای خود را در رشته فلسفه از دانشگاه بوستون گرفت و تا سال 1989 م به تدریس مقدمه منطق، مقدمه فلسه، زیبایی شناسی، علم اخلاق، فلسفه مذهب و متافیزیک پرداخت. گری، بعدها مسلمان میشود و نام «محمّد» را برای خود انتخاب میکند. او «تشیع» را بر میگزیند و آن را منطبق با روحیه سخت پذیر و جستجوگر خود میداند. لگنهاوزن (که از اسمش پیداست باید اجداد آلمانی داشته باشد) ، بعدها در مقالهای که در یک نشریه فلسفی چاپ لندن منتشر کرد، توضیح داد که چگونه از دنیای اگزیستانسیالیسم به اسلام، مهاجرت نموده است.
لگنهاوزن میگوید:
«وقتی به دین اسلام علاقه پیدا کردم و به جلسات مختلف مسلمانها رفتم و با مسلمانان درباره مسائل مختلف بحث کردم، چیزی که برای بنده خیلی خیلی جالب بود، این بود که شیعیان سؤالات بسیار خوبی داشتند. سؤال درباره اینکه چطوری میتوانیم از منابع دینی استفاده کنیم و شیوه زندگی کردن در جامعه امروز را بیابیم؟ چطور باید قرآن را در شرایط امروز بفهمیم؟ و... وقتی که با شیعیان بحث میکردم، میدیدم که دیدگاههای مختلفی در مورد این سؤالها دارند و آنها از منابع متفاوتی استفاده میکنند. یک بار رفتم به جلسه گروهی از برادران اهل سنت که بحثشان در مورد تفسیر قرآن بود. بنده همین نوع سؤالها را داشتم، که فلسفه حکم این آیه چیست؟ آنها وحشت کردند و گفتند که نباید این سؤالات را بپرسی! یک حالاتی را در بعضی از آنها مشاهده میکردم که میگفتند: نباید بپرسی، گناه دارد، وظیفه ما فقط این است که قبول کنیم که این حرف خداست و آن را اطاعت کنیم، فهم معنا و تفسیر آن، کار ما نیست.»
سیری در اخبار و تحلیلها، معاونت سیاسی تیپ 83 رزمی تبلیغی امام جعفر صادق علیه السلام، سال یازدهم، ش 1، 24/2/86.