۱۲ حرف

لا اله الا الله۱۲ حرف
محمد رسول الله۱۲ حرف
علی بن ابی طالب۱۲ حرف
امیر المومنین۱۲ حرف
فاطمه الزهراء۱۲ حرف
الحسن المجتبی۱۲ حرف
الحسین الشهید۱۲ حرف
الامام السجاد۱۲ حرف
الامام الباقر۱۲ حرف
الامام الصادق۱۲ حرف
الامام الکاظم۱۲ حرف
الامام الرضاء۱۲حرف
الامام الجواد۱۲ حرف
الامام الهادی۱۲ حرف
الحسن العسکری۱۲ حرف
القائم المهدی۱۲ حرف

آشتی با امام زمان

آشتی با امام زمان

تا کسی را نشناسی....؛؛
عاااااشقش نخواهی شد!!!!

همیشه اولین قدم برای یک پیوند ،، شناخت زیباییها و کمالات فردی است که قرار است، با او رفاقت کنیم...

آیا وقت آن نرسیده،، که امام مظلوم و غریب مان را، برای آغاز یک ارتباط صمیمی و عاشقانه انتخاب کنیم؟؟؟

یقین کنید که؛؛
تا نشناسیمش.... آشتی با او ممکن نخواهد بود...
تا زیبایی هایش را نبینیم....برقراری پیوندی عاشقانه و رفاقتی صمیمانه با او میسر نیست....

شعری زیبا از رهبرمعظم انقلاب برای

شعری زیبا از رهبرمعظم انقلاب برای
سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع):

حسین جان!

روزی که شود "اذا السما انفطرت "
وانگه که شود" اذا النجوم انکدرت "

من دامن تو بگیرم اندر "سئلت"
گویم صنما "بای ذنب قتلت"

عشق تو مرا "الست منکم ببعید "
هجر تو مرا " ان عذابی لشدید"

برکنج لبت نوشته "یحیی ویمیت"
من مات من العشق" فقد مات شهید"

شاعر :
سیدعلی حسینی خامنه ای                                                                                                                                                                    

«بشکن و بخور و برای من دعا کن.»

فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:

«بشکن و بخور و برای من دعا کن.»

بهلول گردوها را شکست و خورد ولی دعایی نکرد. ‼️
آن مرد گفت:
«گردوها را می‌خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!»

بهلول گفت:
«مطمئن باش اگر در راه خدا داده‌ای،
#خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»
چه خوبه کارامون فقط برای رضای خدا باشه...

مرگ‌های ناگهانی

مرگ‌های ناگهانی

در کنار مصائب جمعی و گروهی بلایای شخصی و فردی وجود دارد که نه قابل پیش بینی است و نه قابل پیش گیری بی خبر و به طور ناگهانی می‌آید و برق آسا به زندگی خاتمه می‌دهد
یعقوب بن داود وزیر مقتدر و نافذ الکلمه مهدی عباسی بود برادری داشت به نام عمر بن داود که او نیز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود.
روزی عمر تصمیم گرفت با جمعی از دوستان و بستگان خود به گردش بروند وسایل آسایش فراهم آمد و مقدار لازم، خوراک و میوه های گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانی عمر در گذشت و همه بستگان به شگفت آمدند.‼️

علت مرگ این بود که سبدی از انگور نزد وی بردند، او دو حبه از خوشه ای برگرفت و به دهان افکند بدون اینکه بر حبه‌ها دندان بزند و پوستشان را بشکافد، به پایین فرستاد، اما حبه‌ها در گلو ماندند نه فرو رفتند و نه بیرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنیا رفت.

برادر زاده‌اش داود بن علی در عزای او ضمن شعاری گفت: «عمر صبح در کمال سلامتی و خوشی با دوستان و بستگان به سر برد،
اما اکنون میت خانواده است و در قبری نزد آرامگاه پدرش که از توده های سنگ و ریگ پوشیده شده، آرمیده است.

شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق 132:3 به نقل از کتاب الوزرا، ترجمه طباطبایی 202